«ادیب برومند»، شاعر و قصیدهپرداز ملی و میهنی، از فحول شعر و ادب روزگار ماست که همواره در طول زندگی شعری خود تلاش برای حفظ و نگهبانی شعر اصیل و استخواندار فارسی را برخود فرض دانسته و آن را بزرگترین میراث ملی ایرانیان برشمرده و پاسداری از کاخ کیوان شکوه ادب فارسی را که پناهگاه ملیت و جایگاه افتخارات قومی ایران است، در پیش گرفته است.
سبک این شاعر ادیب و فرهیخته، سبکی نئوکلاسیک است. ظرف و وزن اشعار همان قالب و وزنهای پیشین است، اما با زبان ادبی امروز و تغییراتی در شکل و ترادف قافیهها و مطالب نو و بیسابقه در ادبیات کلاسیک و تصویرسازیها و مضمون پردازیهای جدید و به کارگیری پارهای از واژههای امروزی و اصیل که بسیاری از استادان ادب نیز نوگرایی در شعر را در همین زمینه ارزیابی کردهاند.
ادیب برومند در ۲۱ خرداد ۱۳۰۳ در شهر گز اصفهان به دنیا آمده است.آغاز تحصیلات وی تا سال دوم در نزد معلم سرخانه به نام ملاّ قنبر و در دبستان «انوری» گز به مدیریت روانشاد محمدباقر انوری انجام یافت. دو سه ماه هم در مدرسة «قدسیه» اصفهان به مدیریت میرزا عبدالحسین خوشنویس قدسی کلاس دوم را تمام کرد و در سال سوم ابتدایی در دبیرستان «فرهنگ» که مدیرش مرحوم مجید میراحمدی از پیشکسوتان فرهنگ اصفهان بود، مشغول تحصیل شد و این در سال ۱۳۱۱ شمسی بود.
زبان فرانسه را از دوران کودکی نزد پدرش فراگرفت و در دبیرستان در این قسمت شاگرد ممتاز بود. پس از گرفتن سیکل سه سال اول متوسطه که امتحاناتش نهایی بود، در دبیرستان صارمیه اصفهان نامنویسی کرد که در خیابان چهارباغ پایین واقع و مدیرش شادروان منصور منصوری و ناظمش مرحوم عجمی بود.
در سال چهارم و پنجم متوسطه، درسهای ادبی و طبیعی و ریاضی با هم بود و امتحاناتش نهایی و دشوار و سؤالات امتحانی از تهران میآمد. او چون ذوق ریاضی نداشت و در این قسمت ضعیف بود، جزو تجدیدیها شد و این موضوع برایش که در دورة تحصیل همواره شاگرد مبرّزی بود گران آمد. از اینرو ناچار سه ماه تعطیل تابستانی را نزد یکی از شاگردان کلاس بالاتر که ریاضیات، خوب میدانست به تقویت درسهای ریاضی پرداخت و در شهریور آن سال موفق به گرفتن دیپلم شد و در همان دبیرستان صارمیه که تغییر محل داده و به مدیریت مرحوم پرورنده اداره میشد، باقی ماند و در رشتة ادبی درس خواند.
در خردادماه دیپلم گرفت. سال ششم ادبی برای او نشاطانگیز و خاطرهپرور بود؛ زیرا از سالهای نخستین تحصیلی، عشق و علاقة فراوانی به ادبیات داشت و در کلاس ششم سر و کارش تنها با درسهای ادبی بود و افزون بر کتابهای کلاسی، از کتب ادبی کتابخانة دبیرستان و شهرداری اصفهان نیز بهرهیابی میکرد.
از اشعار استادان پیشین به خواندن شاهنامة فردوسی، کلیات سعدی، دیوان حافظ و مثنوی مولوی مشتاق بود و از معاصران به خواندن آثار ادیبالممالک فراهانی، ملکالشعرا بهار، ایرج میرزا، فرخی، عارف و عشقی میپرداخت.
دلبستگی بسیارش به ادبیات فارسی از همان وقت، ذوق سخنسرایی را در او برانگیخت. اشعاری میسرود که کمتر خالی از نقص بود و گاه در روزنامههای عرفان و اخگر منتشر میشد. در نثر و انشاء هم مهارت خوبی داشت و گاهی مقالههایش در روزنامهها چاپ میشد.
در مهرماه ۱۳۲۱ در کنکور دانشکدة حقوق پذیرفته شد و در سال ۱۳۲۴ موفق به گرفتن پروانة لیسانس در رشتة قضایی گردید.
در ضمن سالهایی که در دانشکده مشغول تحصیل بود، به مطالعات ادبی ادامه داد و بسیاری از متون نظم و نثر را چندینبار به دقت خواند و پایه و مایة فارسیدانی خود را نیرو بخشید؛ خاصه اینکه از زبان عربی هم غافل نبود و انبوهی از واژههای فارسی و تازی را به خاطر میسپرد.
چون در آن هنگام فاجعة سوم شهریورماه سال ۱۳۲۰، کشور ما را به اشغال متفقین (روس و انگلیس و آمریکا) در آورده و عواطف میهنی و احساسات ملّی ایرانیان را جریحهدار ساخته بود، اشعار این شاعر آزاده، جنبة انتقادی و سیاسی و میهنی به خود گرفت و چون مطبوعات آزاد بود، بیپروا در روزنامههای اصفهان و تهران و برخی از شهرستانها منتشر میشد. سرودن اشعار ملّی و سیاسی به تدریج او را به عرصة سیاست کشانید و از آن تاریخ تا این زمان که نزدیک شصت سال است، از ادبیات و سیاست دست نکشیده است. این به منظور دستیابی به مقامات و مناصب مهم نبوده، بلکه صرفاً به جهت علاقه به داشتن هدفهای ملّی و وطنی و اعتقاد به لزوم وجود جمعیتها و احزاب برای تحصیل آزادی و تحقّق حکومت دموکراسی و مردمسالاری بوده است. به همین جهت، از بسیاری مقامها و منصبهای که برایش به آسانی پیش آمده چشم پوشیده و به پذیرفتن هیچ شغل مهم دولتی تن در نداده و تنها به شغل آزاد وکالت دادگستری روی آورده است؛ آنهم در حد متعادل و معقول، نه برای ثروتاندوزی، بلکه به جهتگذران زندگی.
فعالیت سیاسی او در جهت مبارزه با بیگانهپرستان حزبی و مزدوران تجزیهطلب آذربایجان و حمایت از نهضت ملّی کردن صنعت نفت و هواداران از جبهة ملّی و عضویت در حزب ایران و پیگیری هدفهای سیاسی دکتر محمد مصدّق در تأمین استقلال ایران بوده است.
از این شاعر ارجمند تاکنون، دفاتر شعری متعددی چاپ و عرضه شده است که عبارتند از:
۱ـ «حاصل هستی» (هفتمین اثر شعری شاعر)
۲ـ «نالههای وطن» در ۱۳۰ صفحه و مشتمل بر قسمتهایی از نظم و نثر شاعر که از ۱۸ سالگی تا ۲۰ سالگی در انتقاد از اوضاع کشور و اشغال ایران و خردهگیری از حکومت بیستساله دیکتاتوری سروده شده و در سال ۱۳۲۴ شمسی در اصفهان به چاپ رسیده است.
۳ـ «پیام آزادی»؛ مشتمل بر اشعاری که در حمایت از کشورهای محروم و استعمارزده آسیایی و آفریقایی و آمریکایلاتین.
از این شاعر ارجمند تاکنون آثار و دفاتر شعر متعددی چاپ و عرضه شده است که عبارتند از:
۱- «نالههای وطن» در ۱۳۰ صفحه مشتمل بر قسمتهایی از نظم و نثر شاعر است که از ۱۸ سالگی تا ۲۰ سالگی در انتقاد از اوضاع کشور و اشغال ایران و خردهگیری از حکومت بیستسالة دیکتاتوری سروده شده و در سال ۱۳۲۴ شمسی در اصفهان به چاپ رسیده است.
۲- پیام آزادی کتابی است شامل اشعاری که در حمایت از کشورهای محروم و استعمارزدة آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین و گرامیداشت سرکردگان استقلال و آزادی کشورها و مخالفت با جنگ و خشونت و هواداری از صلح و حقوق بشر سروده شده و در سال ۱۳۷۸ در ۲۳۰ صفحه منتشر شده است.
۳- درد آشنا قسمتی از غزلهای سراینده است که برخی عارفانه و بیشتر عاشقانه و گاهی سیاسی است و چاپ نخستین آن در سال ۱۳۶۲ به وسیلة «نشر هنر» و چاپ سوم در ۱۳۷۸ در ۳۰۰ صفحه با افزودههایی و پیشگفتاری به قلم شاعر به همت «نشر دانش» انتشار یافته است.
۴- سرود رهایی، در ۵۸۰ صفحه مشتمل بر اشعاری است که در حمایت و پشتیبانی از نهضت ملی و جبهه ملی ایران در موضوع ملی کردن صنعت نفت و پیامدهای آن از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۶ سروده شده و مبتنی است بر مبارزه با سیاست استعماری و استبداد شاه و کودتای ۲۸ مرداد. این کتاب درسال ۱۳۶۷ به وسیلة نشر «پیک دانش» انتشار پیدا کرده است. در این کتاب، برای هر شعر، جنبة تاریخی آن و انگیزة سرودنش به نثر نوشته شده است و از این رو جنبة تاریخی – ادبی دارد و کارنامة نهضت ملی ایران در مبارزه با سیاست استعماری و استبداد به حساب میآید.
۵- راز پرواز، مجموعة اشعار مذهبی شاعر است که همسر مرحوم ایشان گردآوری و در ۱۴۰ صفحه به قطع رقعی به چاپ رسانده است. شعرهای این کتاب حماسههای مذهبی است دربارة پیشوایان دین اسلام.
۶- مثنوی اصفهان، توصیفی از زیباییهای طبیعی و عمارات تاریخی و مساجد آن شهر است و دارای جنبة هنری، عرفانی، تاریخی و جامعهشناسی است. این کتاب در سال ۱۳۷۸ در ۶۸ صفحه به زیور طبع آراسته شده است.
۷- حاصل هستی؛ دربردارنده اشعاری است که تاکنون به شکل کتاب چاپ نشده است:
اشعار سیاسی و میهنی، گرامیداشتها از استادان علم و ادب و سیاست، پراکندهها، مشتمل بر انواع گوناگون از قصیده و دوبیتیهای پیوسته و مثنوی و رباعی در موضوعهای مختلف، اشعار توصیفی دربارة تجلیات طبیعت و آثار هنری، قطعهها، غزلهای چاپ نشده در دیوان دردآشنا، اشعار خانوادگی، سوگیاههای خانوادگی و دیداری از زادگاه.
استاد ادیب برومند دیوانهای دیگری نیز مانند اخوانیات و غیره نیز دارد که تعدادی نیز در حال تدوین است و به زودی منتشر میشود. فعالیتهای ادبی استاد افزون بر شعر و نثر در کارهای تحقیقی هم بوده است که از آن جمله است:
۱- تصحیح دیوان خواجه حافظ شیرازی به وسیلة مقابلة چاپهای روانشادان قزوینی – غنی و دکتر خانلری با نسخة خطی پیرحسین کاتب مورخ ۸۷۳، چاپ پاژنگ، ۱۳۶۸٫
۲- تصحیح خردنامه اثر ابوالفضل یوسف بنعلی مستوفی، چاپ انجمن آثار ملی، ۱۳۴۷٫
۳- کتاب هنر قلمدان در ۲۲۰ صفحه. چاپ وحید، ۱۳۶۴٫
۴- تصحیح داستان سیاووش و رفتن گیو به ترکستان از شاهنامة فردوسی، چاپ نشر دانش، ۱۳۷۸٫
۵- اقدام برای چاپ افست و مقدمهنگاری بر نسخة مصور موجود در مجموعة شخصی تاریخ جهانگشای نادری به سرمایه و کوشش انتشارات نگار، ۱۳۷۰٫
۶- به پیشگاه فردوسی، مجموعهای از سخنرانیها و اشعار سراینده دربارة فردوسی که به وسیلة نشر شباویز در شهریورماه ۱۳۸۰ منتشر شده است.
۷- تصحیح تذکرة خلاصة الاشعار تقیالدین کاشانی، قسمتی از بخش معاصران، که به وسیلة نشر میراث مکتوب زیر چاپ شده است (۱۳۸۰).
۸- تصحیح داستان رستم و اسفندیار و هفت خان اسفندیار که به وسیلة نشر عرفان منتشر شده است(۱۳۸۰).
۹- اقدام برای چاپ افست و مقدمهنگاری بر دیوان خواجه حافظ منسوب به خط میرعماد موجود در مجموعة شخصی به سرمایه و کوشش انتشارات نگار (۱۳۶۹).
۱۰- مجموعة مقالات به نام طراز سخن که به وسیلة نشر عرفان انتشار یافته است.
***
«گلهای موسی» عنوان مجموعه از غزلیات استاد ادیب برومند است که بیش از سیصد غزل خواندنی و دلنشین از شاعر را دربر میگیرد.
این اثر ماندگار و ارزشمند، با مقدمهای مستوفی و محققانه از استاد برومند در باب غزل و انواع آن همراه شده است که مطالعة آن بر عالمانه بودن نگاه استاد در عرصة غزلسرایی در کنار طبعی لطیف و ذهنی نقاد گواهی میدهد.
آنچه در پی میآید، متن کامل همین مقدمه است که تقدیم خوانندگان فهیم و فرهیخته روزنامه اطلاعات میشود. اثر منظوم حاضر توسط مؤسسه انتشارات عرفان چاپ و منتشر شده است و علاقهمندان به تهیه آن میتوانند با تلفنهای ۸۸۸۱۱۰۵۳ و ۸۸۳۰۰۲۴۵ تماس حاصل نمایند.
مقدمهای بر گلهای موسی
غزل، یکی از زیباترین و مهمترین انواع شعر پارسی است که دورانهای مختلفی را پشت سر گذاشته و در هر عصر، حال و هوای خود را به گونهای خاص نشان داده است.
چندان که از مطالعة آثار سخنسرایان پیشین برمیآید، در زبان فارسی غزل از قصیده انشعاب پذیرفته و کمابیش صورت مستقلی پیدا کرده است، زیرا قصیدهسرایی بنا بر مرسوم شاعران دورة غزنوی و پیش از آن، با تغزّل آغاز میشده که نمایندة ذوق و شوق عشقبازی وحالات جوانی و ذکر اوصاف معشوق بوده و بعد به تخلّص و ستایش ممدوح میانجامیده است؛ به طوری که اگر این قسمت را از قصیده جدا میکردهاند، غزل تحقق مییافته است.اگرچه عنصری به غزلهای رودکی اشاراتی تمجیدآمیز دارد، آنجا که گفته است:
غزل، رودکیوار نیکو بوَد غزلهای من رودکیوار نیست
ولی چون غزلهای رودکی به دست ما نرسیده است، معلوم نیست که مقصود عنصری از این غزلها، همان تغزّلهای سرآغاز قصاید بوده است، یا غزل به شکلی جداگانه.
به هر حال صورت مستقل غزل ـ که جدا از قصیده، زیر همین عنوان ضبط شده و رواج پیدا کرده است ـ از اواخر سدة پنجم و اوایل سدة ششم به بعد، در آثار شاعرانی چون سنایی، اوحدی، عطارو انوری دیده میشود و پیش از آن در دیوانهای عنصری، فرّخی، منوچهری و غیره غزلی جدا از قصیده مشاهده نمیشود و همان تغزّل مطرح است.
غزل در اصل، روایتگر حالات عاشقانه و راز و نیازهای عاشق و معشوق است که تجلّیات عاطفی و سوز و گدازها و شکایتهای ناشی از وصال و فراق و وصف زیباییهای معشوق را در بر میگیرد؛ ولی در امتداد زمان به تدریج صبغههای دیگر هم پیدا کرده و در برگیرندة مطلبها و موضوعهایی از عرفان و اخلاق و زهد و مذهب و سیاست و نقد اجتماعی و مسایل دیگر نیز شده است.
هر چند خروج غزل از چارچوب اصلی موضوع خود، یعنی محتوای عاشقانه، شاید ناروا به نظر می آید. اشعار باقی مانده از شاعرانی که غزل را از جنبة عاشقانة صرف، بیرون برده و برای بیان معانی خاص به راههای دیگر کشاندهاند، نشان میدهد که چیزی از دلنشینی و تأثیرگذاری این قالب نکاسته و تنوعی دلپذیر و سودمند به آن بخشیدهاند.
آری، ازآن جهت که غزل زبانِ دل است و توجه دل به گوشههای مختلف زندگی بیرابطه با اساس هستی نیست، شنیدن مطلبها و مضمونهای گوناگون دربارة مسایل مختلف، با چنین زبانی، حالت وتاثیری دارد که در جای خود نغز و خوشایند است.
اکنون به ذکر گونههای مختلف غزل، غیر از عاشقانهها میپردازیم.
۱٫ غزل عرفانی. در این قسم غزل، مفاهیم عرفانی و اصطلاحهایی که نمایندة معانی و مدارج سیر و سلوک و روشهای عارفانه است، بیان میشود و آنچه در این غزلها، سخن از عشق و شیدایی و عطش وصال و غصههای فراق به میان میآید، در برابر عشق مجازی به عشق حقیقی تعبیر میشود و به شاهد ازلی یعنی ذات باری تعالی باز میگردد.غزل عرفانی را نخستین بار در آثار شاعران نیمة اول قرن ششم، خاصه سنایی و عطّار مییابیم و بعد از آن در سدة هفتم در دیوان حکیم نزاری قهستانی و کلیات شیخ اجل و عراقی؛ که از آن جمله است غزلی به مطلع زیر از شیخ اجل سعدی:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
همچنین غزلی به مطلع زیر:
دوش درصحرای خلوت گوی تنهایی زدم
خیمه بر بالای منظوران بالایی زدم
اشارهای که در اینجا به غزلهای عرفانی سعدی میرود، از آن جهت است که اشتهار این استاد بیهمال به غزلسرایی عاشقانه، موجب آن شده است که غزلهای عرفانی وی از نظر مهجور بماند، درحالی که بیشترین آنها از دست بلند سروده شده است.بعد از زمان سعدی، عالیترین نمونههای غزل عرفانی را در دیوان غزلسرای بزرگ خواجه حافظ شیرازی مییابیم که پایگاه این گونه غزل را به آسمانها رسانده و هیچ شاعری نتوانسته است در حریم گفتار اعجازگونة وی دم از رقابت زند. بدیهی است که غزلیات مولانا جلالالدین مولوی بلخی نیز در سیاق خود از امتیازی والا برخوردار است و کمتر میتوان همانندی برایش یافت.
۲٫ غزل عاشقانه با چاشنی عرفان یا اخلاق. این قسم غزل هرچند مبتنی بر عشق مجازی است، به مصداق «المجاز قنطرةالحقیقه» و به مناسبت پیوستگی خاصی که عشق مجازی سرانجام به عشق حقیقی پیدا میکند، ابیاتی از آن صبغة عرفانی یا اخلاقی مییابد و توجه شاعر در عین نغمهپردازیهای شیدامنشانه، به عالمی بالاتر از عوالم زمینی معطوف میشود. این در واقع یک نوع صنعت التفات از مجاز به حقیقت است.در آثار خواجة شیراز و بسیاری دیگر از شاعران دورههای بعد، این گونه غزلها دیده میشود. مثال از خواجه حافظ، در غزلی عاشقانه به مطلع زیر:
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا! مرا آن ده که آن به
این بیت اخلاقی دیده میشود:
جوانا! سر متاب از پند پیران
که پند پیر از بخت جوان به
۳٫ غزل اخلاقی. در غزلهای اخلاقی. شاعر به القای مکارم اخلاق و توجه به معنویات و بیعلاقگی به لذات جهانی و دلخوشیهای زودگذر نظر دارد و تعبیرات ابیاتش حاکی از تنبیه و تنبّه و لزوم پوزشخواهی از گناه و بیداری از خواب غفلت است.
غزلیاتی از این دست، یکپارچه اخلاقی است و در کلیات شیخ اجل سعدی و برخی از همزمانان وی دیده میشود. ولی در آثار خواجه حافظ، نکات اخلاقی به طور ضمنی در غزلها گنجیده شده است.
مثال از غزلهای اخلاقی سعدی:
شرف مرد به جود است و کرامت به سجود
هر که این هر دو ندارد، عدمش به ز وجود
۴٫ غزل دینی و مذهبی. در این گونه غزلها، یا مدح پیغمبر(ص) و امامان و اولیای دین، یا نکات توحیدی و توجه به آخرت و لزوم توبه و انابه گنجیده شده است. این غزلها، حکایت از صدق عقیده و اخلاص قلبی نسبت به دین و راهنمایان مذهبی دارد. غزلهای توحیدی و مذهبی در آثار اکثر شاعران دیده میشود و نمایندة اعتقادات و باورداشتهایی است که در غزل به گونه شایستهای تجلی کرده است.
مثال از سعدی:
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نروید به اعتدال محمد
مثال از حکیم سنایی:
ملکا! ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
مثال از نزاری قهستانی:
یارب! به عفو توست امید نجات ما
بپذیر عذر و در گذر از سیئات ما
۵٫ غزل توصیفی. وصف بهار و خزان و مناظر طبیعت و نقاط جغرافیایی و ذکر مجالس انس، همان گونه که در اشعار شاعران قصیده سرا فراوان آمده است، درپارهای از غزلها نیز مشاهده شده است و نمونههایی از این قسم در دیوان بسیاری از گویندگان از جمله سعدی، حافظ و نزاری قهستانی وجود دارد.
مثال از خواجه حافظ.
برای بهار:
بهار و گل طربانگیز گشت و توبه شکن
به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن
برای شیراز:
خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا! نگهدار از زوالش
برای مجلس انس:
عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام
مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام
۶٫ غزل ستایشی. برخی از غزلسرایان، ستایش ممدوح را به زبان غزل بیان کرده و در این نوع شهر، به یاد کرد او پرداختهاند و این از آن بابت بوده است که آنان در غزل بیشتر از قصیده دست داشته یا اصلاً قصیدهسرا نبودهاند. در این غزلها گاه به طور صریح و گاه به گونة اشاری از ممدوح ستایش شده و گاه نیز درپایان یک غزل مستقل، نامی از او برده شده است.نمونه هایی از اینگونه غزل در کلیات سعدی و دیوان خواجه و فروغی بسطامی و مجمر اصفهانی دیده میشود.