skip to Main Content
  • شعر
داد و درد بی قرین

همزمان با نزدیک شدن سالروز غمبار فاجعه منا ، قصیده ای که سال گذشته استاد ادیب برومند به منظور ابراز همدردی با بازماندگان متوفیان فاجعه درد آور منا  سروده اند را در سایت منتشر می کنیم .

داد و درد بی قرین

آه و واویلا و داغ و درد و رنج بی قرین
ز آن مصیبت کان فرود آمد ز حج واپسین
نا شنیده گوش و نادیده است چشم روزگار
درگذشت قرن ها چونین بلایی بی قرین
گر کسی در خواب بیند این چنین رخداد شوم
یاد هندستان کند پیلش به فردای حزین
آنچه را در خواب نتوان دید بی هول و هراس
صد هزار افسوس در بیداری آمد با یقین
با دو صد امید و شور و شوق آمد خیل خیل
از همه اقطار گیتی بهر پاسِ فرضِ دین
شوق در دلها به رقص آمد ز عشاقِ حرم
در طواف و استلام بیت رب العالمین
غافل از عزم قضا کاندر گذشت روزگار
ناگهان خشمش برآشوبد قرار از ماء و طین
ای فغان از خشم شیطان نیز کان نستوده نام
در حوادث گاه بنماید شُرورش از کمین
وندران دم کز پیِ رمیِ شیاطین سیل وار
پشت در پشت آمدند آسیمه سر خلقِ زمین
روی هم غلتیده و وا مانده سرها زیرِ پای
کشته شد چندین هزار و مرگشان داغ آفرین
آه آه از مُردنی اینگونه صعب و دل خراش
در رهِ ایفای فرضی کان بود حِصنی حصین
زین بلا آزرده شد روح پیامبر با امام
همچنان مدهوش و حیران حضرت روح الامین
یافت اندوهی کلان روحِ امامان در بقیع
از سعودی هایِ در شرم و کفایت کمترین
کیستند اینان، گروهی از لیاقت بی خبر
غاصبِ مُلک حجاز و بر یمن یکسر به کین
زین مصیبت اشک می بارد ز چشمانِ ادیب
همچو کلکِ اشک پردازش که زار است وغمین