skip to Main Content
  • شعر

هر دلى كورا ز عشق لاله‏ رويى سوز بود

در جهان همچون چراغ لاله بزم افروز بود

نيست پرواز دلم جز در هواى كوى دوست

كى شدى دور از حرم، مرغى كه دست‏ آموز بود؟

آتشى دارم به جان، از دورى شكّر لبى

ورنه همچون نى مرا كى ناله جانسوز بود؟

از فسون و رغبت و منع و دلارايى و ناز

در نگاه دلفريبش حالتى مرموز بود

شامگاهى تيره كآن سيماى روشن يافتم

خوش‏تر از صبح طراوت پرور نوروز بود

روز ديدارِ ورا، كى مى‏توان بردن ز ياد؟

روزى از هستى گر آمد در حساب، آن روز بود

در خور اقبال جانان گشت گفتار اديب

شعر شيرينش چو بخت مقبلان پيروز بود

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.