skip to Main Content

در دوران صفوی به جهت شباهت اسمی بین «رضای عباسی» و «علیرضا عباسی» برای عده ای از هنردوستان اشتباه و التباسی رخ داده است و در معرفی پاره ای از آثار آنان ، این شبهات موجب سردرگمی گردیده است.
آنچه به نظر نگارنده ی این سطور می رسد در نتیجه ی کاوشگر ی در آثار این دو هنرمند طراز اول دریافته ام که رضا عباسی و علیرضا عباسی از جهت هنر نقاشی دو شخصیت متمایز و هریک دارای جنبه های هنری ویژه ی خود می باشند .
رضای عباسی که معمولا رقم خود را با یاء کوچک (ء) به صورت «رضاء عباسی» در کنار آثار خود قرار می داده نقاش زبردستی ست که افزون بر مجلس آرایی که معمول زمان بوده است یعنی نقش آفرینی یک موضوع خاص مرکب از اشخاص و اشیای مختلف در یک صحنه ی نقاشی ، در ساختن تک صورت ها و نگاره های دو صورته و سه صورته نیز دارای سبک مشخص و والایی ست که پیش ازو به این شیوه و سیاق سابقه نداشته است خاصه که در برخی از آن ها اندکی از شیوه ی غربی متاثر است درین سبک شاخصیت او مایه ی شهرت و نامبرداری وی گردید و به حدی در توانایی قلم و ارائه ی حرکات و ظرافت های مینیاتوری و رنگ آمیزی خوشایند و سادگی عاری از پیرایه های تکلف آمیز و لطافت کار، خوب از عهده ی برآمده است که در نبوغ هنری مرادف هنرمندان بزرگ جهانی در فن نقاشی قرار گرفته است .
وی در مجلس آرایی به سبک پیشینیان خود مکتب اصفهان را لطافت و جاذبه و تناسب الوان ملایم و قسمت بندی در تجسم اشیاء و اشخاص و مناظر ، به حد اعلای ترقی رسانده و در توانمندی نسبت به قلم گیری و ظرافت سلیقه و آفریدن نقش هایی که در عین دارا بودن اوصاف «مینیاتوری» (یعنی سبک صفوی) ویژگی های شباهت را در قیافه ها در بر دارد به حد کمال رسیده است ،شاگردانی را هم که پرورش داده هریک در جای خود از استادان بی همال و بزرگ به شمار آمده اند که از آن جمله اند:«معین مصور»،«شفیع عباسی»،«افضل الدین حسینی»،«شیخ عباسی»،«محمد یوسف» که در تک صورت نگاری و شبیه سازی و آرایش مجالس استادانی نامور بوده اند.
و اما «علیرضا عباسی» هنرمند کم نظیریست که تخصص و گسترده دستی او در خط است که گرچه در انواع خطوط دست داشته ولی در ثلث و نستعلیق کمتر کسی توانسته است با وی رقابت کند. «علیرضا» و «میرعماد حسنی» همکار و همزمان بوده اند و از قراری که نقل کرده اند با هم رقابت و همچشی می ورزیده اند «میرعماد» هنگامی که هنوز به دیار عثمانی رخت سفر نبسته و به تهمت سنی بودن متهم نشده بود در کتابخانه ی سلطنتی «شاه عباس بزرگ» مشغول کار بوده ولی پس از آن که بدخواهان و رشک آوران و تندزبانی های خود او نسبت به درباریان موجب برکناری وی شده «علیرضا عباسی» به سمت ریاست کتابخانه مشغول کار گردیده است.
این هنرمند بزرگ در دربار شاه عباس تقرب وافی داشت و کار کتیبه نویسی «مسجد شیخ لطف الله» و «آستان قدس رضوی» و غیره به او واگذار شده بود و چون سرپرست کتابخانه ی سلطنتی بود بسیاری از نقاشی ها و مرقع ها که از سوی نقاشان درباری به کتابخانه آورده می شد مورد ملاحظه ی او قرار می گرفت و به نشانه ی این که رویت کرده و تحویل گرفته آن ها را امضا و مهر می نمود،این امضاها در پشت یا ذیل پاره ای از نقاشی های بی رقم، این تصور را به وجود آورده که کار خود «علیرضا» ست و از این رو آن ها با آثار «رضای عباسی» به اشتباه گرفته اند. در صورتی که کثرت مشغله و گرفتاری های این خطاط چیره دست در اداره ی امور کتابخانه و نوشتن مرقعات و کتیبه ها و سرمشق ها مجالی برای نقاشی به او نمی داده است هرچند وی افزون بر خوشنویسی که بزرگ ترین موجب و دلیل اشتهار اوست در نقاشی هم کار کرده است و گاهی نسبت به این فن شریف و ظریف به تفنن می پرداخته چنان که تصویری از یک کتاب «صورالکواکب» در مجموعه ی این جانب هست که رقم «علیرضای عباسی» را با قلم شنگرف دارد.و غیر از این نقاشی های دیگری هم به ندرت از وی دیده شده است . با این حال چون فراخ دستی او در نقاشی به پای ه ی خطاطی نمی رسیده به این جهت زیر عنوان یک خوشنویس بزرگ نامبردار شده و درباره ی نگار آفرینی او مطلب مهمی در جایی ذکر نشده است .
غیر از این علیرضای خطاط ، هنرمند دیگری به نام علیرضا در زمان «شاه سلیمان صفوی» وجود داشته که در سبک اواخر عهد صفوی یعنی در مکتب به اصطلاح «ایرانی سازی» کار می کرده است و من قلمدانی از کارهای او در لندن دیده ام که در سطح متوسط بود ولی نشان می داد که غیر از قلمدان نگاری آثار دیگری در نقاشی داشته که ناکنون به دست این کمترین نرسیده است و در صورتی که قطعات نقاشی دیگر از وی به چنگ آید می توان به درستی درباره ی پایه و مایه ی او در ین فن به داوری نشست.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.