skip to Main Content
  • شعر

در راه تو پویانم، کاشانه به کاشانه
بگذاشته پشتِ سر، غمخانه به غمخانه
از بس به کف خوبان شد دست به دست این دل
با در به دری نالد، کاشانه به کاشانه
شرحِ دل مشتاقم غمنامه ی عشق آمد
پیوسته به هر فصلش افسانه به افسانه
منعِِ دل خویش از عشق هرگز نکنم باری
کی راز خرد گوید دیوانه به دیوانه؟
حکم ازلد داده ست از بابت خود سوزی
در وقتِ طواف شمع، پروانه به پروانه
هم شانه مگر گوید راز دل صد چاکم
با تارِ سر زلفش، دندانه به دندانه
تنها نه دل من شد آرامگه عشقش
این گنجِ نهان یابی ویرانه به ویرانه
تا بادهً وحدت را در گردشِ جام آرم
شب تا به سحر گردم میخانه به میخانه
جز خوبی وخوش بینی در مذهب رندان نیست
نسبت ندهد بد را فرزانه به فرزانه
زان می که صفای جان از بهر « ادیب » آرد
بفزای مرا ساقی پیمانه به پیمانه