skip to Main Content

به مناسبت انتشار اسناد سازمان سیا و دخالت در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ این سروده از استاد ادیب برومند را منتشر می کنیم .

Kashani,Baqaei

حيف كه دوران مردمی سپری شد
ددمنشی‏ ها عيان، به خيره سری شد!

موسم شور و شعف نيامده بگذشت
 دوره رنج و ملال و خون جگری شد!

مام وطن پايكوب ناخلفان گشت
 نوبت مادر كشّی و بی‏ پدری شد!

دوره مردانگی و ناموری رفت
موسم تهمت زنی و پرده دری شد!

علم و فضيلت اسير جهل و رذيلت
صدق و صراحت دچار حيله‏ گری شد!

بانگ بَقَر[۱]، همطرازِ حكمت اشراق
صوتِ زغن، جانشين شعر دری شد!

فرقه قدّاره بند و لوطی ميدان
غالب وفائق به مردم هنری شد!

هر كه هنرمند و سرفراز، گرفتار
هر كه تبهكار و سر بزير، جری شد!

هر كه خوشامد نگفت بد سِيَران را
جانب تبعيد گاهِ بد سفری شد!

بر درِ اشرار هر كه خم نشدش سر
سُخره به سرگشتگی و دربدری شد[۲]!

خانه مردم رود به غارت او باش
چون زنو آغاز دوره تتری شد!

آن‏چه ره و رسم تازی بَدَوی بود
رسم وره اين قبيله حَضَری شد!

طُرفه قيامی كه شد پديد ازين قوم
ناسخ ننگين «قيام پيشه‏ وری»[۳] شد!

اهرمن دون گرفت جای «سليمان»
 ديو ستمكاره جانشين پری شد!

شد چمن آرای باغ مملكت آن كس
 كآيت بی‏حاصلّی و بی‏ ثمری شد!

حبسِ اساتيد، همچو قتلِ تلاميذ[۴] مايه ننگ جوامع بشری شد!

آن كه بُوَد پيشوای نهضت ايران
دست‏خوش انتقام و كينه‏ وری شد!

وين نه عجب كز عداوت «متوكل»
[۵]ريشه كن از تيشه سروِ كاشمری شد!

گشت مقيّد به بند فرقه گمراه
آن كه در ايران عَلَم به راهبری شد!

هر خبری را ملالتی است به دنبال
راحت دل در پناهِ بی‏خبری شد!

زين ستم آيين حكومتی كه تو بينی
شاكی و نالان به هر كه می‏نگری شد!

در ره ايجادِ اين فجايع ننگين
قدرت بيگانه صرف چاره‏ گری شد!

مكرِ (بريطانيا) و كوشش (آمريك)
موجب ننگ آوری و نام بَری شد!

برفلك از دست اين حكومت جابر
آه شبانگاه و ناله سحری شد!

اين همه باشد دليل آن كه چنين حال
سوی عدم در مقامِ رهسپری شد!

دير نپايد حكومت ستم و جور
خاصه كه طغيان خلق بس خطری شد!

[۱]. بقر: گاو

[۲]. رهبر ملّت: مقصود دكتر مصدق است و رهزن و قاتل ياغيان دولت ملى و قاتلان افشار طوس مقصود است.

[۳]. «پيشه‏ ورى»: مقصود «سيّد جعفر پيشه‏ورى» رهبر فرقه دموكرات آذربايجان است كه در سال ۱۳۲۳ در
آذربايجان نغمه خود مختارى سرداد و در پناه ارتش «شوروى» كه در تبريز حضور داشت دست به اقدامات تجزيه طلبانه زد و غائله او در آذرماه ۱۳۲۵۵۵ پايان پذيرفت.

[۴]. تلاميذ: جمع تلميذ يعنى شاگردان و اشاره است به حادثه كشته شدن سه تن دانشجوى دانشگاه در
دانشكده فنى در ۱۶ آذرماه ۱۳۳۲۲۲ به دست سپاهيانى كه براى سركوب دانشجويان به دانشگاه حمله كردند.

[۵]. متوكل: مقصود «متوكل عباسى» خليفه بدنام و ستمگر خاندان عباسى است كه دستور داد سرو معروف و
كهنسال «كاشمر» را كه بنا به روايت‏هاى باستانى به دست «زرتشت» كاشته شد و مقدس بود از كاشمر قطع كنند و به بغداد حمل نمايند.

مردم خراسان ازين فرمان نابخردانه متوكل سخت نگران و آشفته شدند و پذيرفتند كه مبالغ گزافى بدهند تا ازين كار صرف نظر شود ولى چون مورد قبول قرار نگرفت، مأموران خليفه سرو را قطع كردندو مردم را در اين حادثه، سوگوار نمودند، گويند وقتى سرو به دروازه بغداد رسيد شباهنگام غلامان خليفه شكم وى رادريدند!