skip to Main Content
  • شعر

ای مظاهر که مصفّایی تو
از کم و کاست مبرایی تو
به جوان مردی و دلجویی و فضل
بین اقران تک و تنهایی تو
شاعری پاکدل و نادره گوی
صاحب منطق گویایی تو
اطلسی خوی و پرندینه سخن
موج افسون گر دیبایی تو
نوگل باغ دلاویز هنر
سبزه ی گلشن و صحرایی تو
نرم و زیبنده به رنگین پرواز
همچو پروانه ی گلهایی تو
مظهر مهری و تندیس وفا
فارغ از کینه ی اعدایی تو
مرهم زخم دل خسته مگر
زخمه ی ساز نکیسایی تو
از طنین افکنی شعر بلند
بانگ ناقوس کلیسایی تو
چنگ اسلیمی و گلریسه ی نقش
قطعه ی خط چلیپایی تو
بال عشقت بود و شهپر ذوق
طایر گلشن معنایی تو
هم سخن سنجی و هم نکته طراز
ذوق و اندیشه سراپایی تو
فرح انگیز تویی در دل دوست
هم مگر نشئه ی صهبایی تو
همچو تشعیر طلایی به سخن
متن را حاشیه آرایی تو
این تو را بس که به اخلاق و هنر
صاحب پایه ی والایی تو
این بود پاسخ شعرت ز ادیب
ای که محبوب دل مایی تو

تصاویر مراسم رونمایی کتاب جش نامه آفرین ادیب