skip to Main Content
  • شعر

به پاس مبارزات پیگیر دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای کشور که اکثر در سنگر آزادی طلبی و حقگویی وظیفه خود را ادا کرده و در این راه شهید داده اند این قصیده در آذر ماه ۱۳۴۱ سروده شد. 

به افتخار قرين باد،نام دانشجو
که هست پاس فضيلت مرام دانشجو

دراين زمان سند افتخارِ آزادي
مُسجّل[۱] است به فرخنده نام دانشجو

قيام دانش وتقوا، به رغم جهل وفساد
بود نهفته به فرِ قيام دانشجو

سپاه جهل،سلاح افکند به پيکارش
که هست تيغ هنر درنيام[۲] دانشجو

هم از رياضت فکرومجاهدت باشد
هماره توسَن اقبال،رام دانشجو

فضيلت است نهان درنهاد دانشمند
صراحت است عيان درکلام دانشجو

هرآن که منزلت فضل،محترم دارد
فضيلتي شمرد احترام دانشجو

چوهست بيشۀ شيران فضاي دانشگاه
سزد که نام کُنيمش کُنام [۳]دانشجو

قوام مملکت اندر دوام آزاديست
چنانکه هست به دانش قوام دانشجو

به گوش خلق رساند نويد پيروزي
طنين گوش نوازِ (پيام دانشجو)

گَهِ ستيزه مريزاد آن همايون دست
که کوس فتح،بکوبد به بام دانشجو

بود نهانگه گنجينه هاي عشق واميد
خجسته خاک وطن،زيرِگام دانشجو

گُلاب حکمت وآب حياتِ معرفت است
همان عرق که چکد ازمَسام[۴] دانشجو

کنون که دورۀ دانشورّي ودانايي ست
سزد که دورُ بگردد به کام دانشجو

سلام هموطنان جمله سوي اوست که هست
سلامت وطن اندر سلام دانشجو

بدين صفت که بلنداست صيت[۵] شعر اديب
بلند باد به گيتي مقام دانشجو

۱-مُسجّل=تأييدشده-استوارشده
۲-نيام=جلدشمشير
۳-کُنام=جايگاه درندگان
۴-مسام=محل ريزش از پوست
۵-صيت=آوازه

 

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.