skip to Main Content
  • قطعه

به پيكار شير ژيان تاختن

 سر اندر ره اين هوس باختن

 

چو غُرّنده سيلاب خيزد ز كوه

 به‏ پيش اندرش خوابگه ساختن

 

شبانگاه گم گشتن اندر كوير

 ز وحشت سر از پاى نشناختن

 

گَهِ غرش توپ و رگبار تير

 به ميدان كين گردن افراختن

 

فتادن به دريا و خود را ز جهل

 به كام نهنگان، درانداختن

 

از آن به كه نااهل بدكيش را

 جرى كردن از مهر و بنواختن

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.