روزنامه اطلاعات – تاريخ خبر: پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۳- ۱۴ شعبان ۱۴۳۵ـ ۱۲ ژوئن ۲۰۱۴ـ شماره ۲۵۸۹۴
«آفرين اديب، جشننامه استاد اديب برومند» امروز رونمايي ميشود
كتاب «آفرين اديب» (جشننامه استاد اديب برومند) به كوشش شاهين آريامنش، امروز طي مراسمي ساعت ۱۷ در كانون زبان فارسي بنياد موقوفات افشار رونمايي ميشود.
در مقدمه اين كتاب كه به قلم شاهين آريامنش نگاشته شده، آمده است:
خوش نوا بلبلِ غزلخوانِ ميهن
«آسمان كران ناپيداي شعر، ادب، هنر و فرهنگ ايرانزمين در درازناي تاريخ همواره آكنده از ستارههاي رخشان و درخشاني بوده است كه نه تنها براين سرزمين بلكه برديگر سرزمينها نيز روشني افكندهاند. استاد اديب برومند نيز يكي از ستارههاي درخشانِ ايرانزمين است كه در آسمان ادب و فرهنگ و هنر اين آشيانِ كهنة سيمرغ، خوش ميدرخشد. آثار اديبِ برومندِ ادبِ پارسي همچون آثار ديگر ستارگان درخشان ايرانزمين به لاجوردِ شاهوارِ بدخشان ميماند كه ماية نازش و سرافرازي ايرانيان، ايرانيتبارها، ايران دوستان و مردمان جهانِ ايراني است.
دوست فرهيخته و فرهنگدوست آقاي روحالله عابدي جزي در دورة مديريتشان بر «بنياد فرهنگي و فرهنگسراي اديب برومند» شهرستان گزبرخوارِ اصفهان برآن شدند تا به پاس فعاليتهاي ميهني، ادبي و فرهنگيِ استاد اديب برومند بزرگداشتي براي ايشان برگزار كنند كه با مخالفت استاد برومند روبهرو شدند، بنابراين آقاي عابدي گردآوري ارجنامه يا جشننامهاي براي استاد برومند را در دستوركار خود جاي دادند و از نگارنده خواستند تا اين مهم را انجام دهد. نگارنده نيز همة توش و توان خود را به كار بست تا جشننامهاي پربار و برگ به پاس هفت دهه فعاليتهاي ميهني، ادبي و فرهنگيِ هنرمند و قصيدهسرايِ بيهمالِ ايران زمين استاد اديب برومند گردآوري كند. واپسين قصيدهسراي پرآوازه كه بايد به قول پيرِ تاريخنگاري ايران زنده ياد استاد محمد ابراهيم باستاني پاريزي: «برخيزيم و به اين آخرين مجموعه قصيده سلام بگوييم.» اميد است كه چنين شده و ارج نامه ارزندهاي براي استاد برومند فراهم آمده باشد. گفتني است شماري از كساني كه از آنان خواسته شده بود تا مقالهاي براي چاپ در اين ارج نامه بنويسند، با شوق و ذوق از اين پيشنهاد استقبال كردند اما شايد به دليل گرفتاري نتوانستند اثر خود را در زمان تعيين شده به دست نگارنده برسانند و نگارنده نيز چون بيش از اين نميتوانست چشم به راه بماند، ارج نامه را به دست ناشر سپرد.
پژوهشگران اشعار استاد اديب برومند را از جنبههاي گونهگوني بررسي كردهاند؛ اما از ديد نگارنده كه باستانشناس است و در گوشه گوشه اين سرزمين بيغروب به بررسي و كاوش باستان شناختي پرداخته است و به آن عشق ميورزد، اشعار ميهني استاد، بسيار مهم جلوه ميكند. برخي كوتهفكران بر اين باورند در اين روزگار، ديگر دمزدن از ميهن و ميهن دوستي و عشق به همميهنان به سر آمده است و بايد طرحي نو درانداخت و از علقههاي ميهني و هر آنچه كه با ميهن در ارتباط است چشم پوشيد؛ اما آيا به راستي ميهندوستي و از ميهن سخن گفتن به پايان راه خود رسيده است؟ دو دسته هستند كه سخت پيرو اين انديشه هستند. نخست، دستهاي كه پيرو اندك پژوهشگران باخترزمين هستند و ميهن دوستي يا به زعم آنان ناسيوناليسم را نطفه جنگها و پيكارهاي ميان ملل قلمداد ميكنند و آن را گونهاي از نژادپرستي ميانگارند. دومين دسته كساني هستند كه در برابر تندرويهاي رژيم پيشين كه از نمد تاريخ و ميراث فرهنگي ايران براي خود كلاهي ميدوختند تا پايههاي تخت پادشاهي را استوار بدارند، واكنش نشان ميدهند و با هر آنچه كه با ميهن و ميهن دوستي در ارتباط است به پيكار پرداخته و ميپردازند؛ اما آيا ما مجاز هستيم تا نسخههاي برخي از پژوهشگران كشورهاي باختر زمين را براي ايران بپيچيم و همچنين به دليل سوء استفادههاي كوته انديشان از تاريخ ميهن، چوب حراجي بر بساط ميهن و ميهن دوستي بزنيم؟ پاسخ اين پرسش بيهيچ گمان خير است در هنگامهاي كه نظريه مدعيان جهانيسازي در حال فروبردن فرهنگ و آداب و رسوم و زبان كشورهاي گرم گسترش و واپس افتاده در كام خويشاند، اتفاقا نيازمند آن هستيم تا براي درامان ماندن فرهنگ و زبان و آدام و رسوم و ميراث بشكوه خويش از چنين توفانهاي سهمگين، بذر ميهن دوستي را در دل ايرانيان بپرورانيم.
ميهن دوستي و عشق به همميهنان مطلقا مترادف نژادپرستي نيست. ميتوان در عين ميهن دوستي و عشق به همميهنان، به مردمان سرزمينهاي ديگر نيز عشق ورزيد و با خندههاي آنان خنديد و با گريههاي آنان گريست. استاد اديب برومند نماد درخشاني از اين طرز انديشه است؛ كسي كه در عين ميهندوستي و عشق به همميهنان و تيرههاي ايراني، از حقوق مردم سرزمينهاي ديگر نيز دفاع كرده و به استعمارگران مسلط بر كشورهاي ضعيف، تاخته و از خيزشهاي حقطلبانة ملتهاي رنجديده حمايت كرده است. استاد در عين اينكه دربارة شاعران، كوهها و رودهاي ايران، زبان و خط فارسي، ملي شدن صنعت نفت ايران، شهيدان و جانبازان و آزادگان راه ميهن و… شعر سروده است؛ دربارة آزادي هند، آزادي نلسون ماندلا، فاجعة هيروشيما، ملتهاي زير بار ستم استعمارگران و حكومتهايي كه پايگاهي در ميان مردمانشان ندارند، شعر سروده است كه اين چيزي جز همنوعدوستي و تعهدات وجداني و عشق به ديگر مردمان جهان نيست. استاد دربارة انگيزهشان از سرودن مجموعة پيام آزادي چنين ميگويند: «عواطف بشردوستانه و علاقه به خوشبختي ملتها و تأثر از دردهاي مشترك و همانندي است كه براثر تعديات كشورهاي زورمند، گريبانگير ملل آسيايي و آفريقايي و آمريكاي لاتين بوده است.» از سويي ديگر آثار استاد نشان ميدهد كه ميهندوستي و ايراندوستي هيچگونه تعارضي با دين و دينداري ندارد. برخلاف برخي كه همواره بر طبل پيش از اسلام ميكوبند و گروهي ديگر بر طبل پس از اسلام؛ استاد هم دوستدار ايران پيش از اسلام است و هم هواخواه ايران پس از اسلام و مصداق آن اشعاري است كه دربارة دين و دينداري سروده است.
با نيمنگاهي به زندگي استاد برومند ميتوان دريافت كه استاد هيچگاه رخ از ايران هنرخيز برنتابيده است و ۷۰ سال از عمر پربار خود را صرف ايران كرده است، چرا كه مهر ميهن همواره مونس جان و ورد زبان استاد و آتش عشق ميهن سوزندة جانش بوده است؛ از همين روي است كه از همان اوان جواني دربارة ميهن و اوضاع آن شعرهاي نغز و پرمغزي سروده و آنها را در مجموعهاي به نام «نالههاي وطن» گرد آورده است. گاه به هنگام اشغال ايران در سال ۱۳۲۰ با اشعارشان به پيكار با دشمنان ايران برخاستهاند و گاه به هنگام تجزيهطلبي برخي از مزدوران و دشمنان ايران، با اشعارشان از اتحاد و وحدت ملي سخن گفته و اينچنين وظيفه و رسالت ميهني خويش را ادا كردهاند. رسالت و وظيفهاي كه از ديد استاد هر ايراني در مرتبة نخستين موظف به اداي آن است. مردم ايران نيز به پاس ميهندوستي و آزاديخواهي، ايشان را با عنوان «شاعر ملي» ستودهاند و چه چيزي ارزشمندتر از آن كه مردم سرزميني چنين عنواني را به شخصي فرزانه بدهند. اديب برومند همچون سخنسالار فرهمند توس، فردوسي، همواره بر سر شاخسار مهر مهين، خوش نوا بلبل غزلخوان، بوده است و بيگمان گزاف نخواهد بود او را «فردوسي معاصر» بناميم.
استاد برومند از همان روزهاي نخست تشكيل جبهة ملي دوم، جزو پايهگذاران جبهه و منشي اول بود و در كنگرة سال ۱۳۴۱ به پيشنهاد شادروان دكتر غلامحسين صديقي به سمت دبير هيئت رئيسه منصوب شد و جالب است كه شادروان صديقي دربارة استاد چنين فرمود: «اديب برومند هم اديب است و هم برومند و صورتجلسههايي كه ايشان در اين سالها نوشتهاند تاريخي خواهد بود»؛ اما استاد با اينكه يكرنگ و يكرو و به گونة قلمي و قدمي در راه ميهن گام برميداشته است، برخلاف برخي كه همواره در تلاشاند تا به مراتب و سمتهاي بالاي سياسي دست پيدا كنند هيچگاه مشاغل و سمتهاي دولتي چون سناتوري، سفارت و وزارت را نپذيرفته است. آري استاد برومند هرآنچه كه در اين ساليان انجام داده به عشق ايران و ايرانيان بوده است و بس.
گردآوري اين جشننامه بيگمان بدون ياريگري دوست گرامي و مدير پيشين فرهنگسراي اديب برومند شهرستان گزبرخوار اصفهان آقاي روحالله عابدي جزي ممكن نميشد؛ كسي كه اگر چه در همان ماههاي آغازين گردآوري اين جشننامه از سمت مديريت فرهنگسرا كناره گرفت اما همواره و در همه حال پيگير به سرانجام رسيدن اين جشننامه بودند. نگارنده همچنين از آقاي اعظميان مدير فعلي اين فرهنگسرا، از دوست گرامي آقاي حميد يزدانپرست، آقايان دكتر محمود اميدسالار، دكتر محمدعلي سجادي، دكتر عباس كيمنش، حجتالاسلام سيدمحمود دعايي، بهنام مباركه، امير راسخينژاد، مدير و دستاندركاران شركت سهامي انتشار و سركار خانم پوراندخت برومند و آقايان دكتر جهانشاه برومند و شهريار برومند سپاسگزاري ميكند از آن روي كه در گردآوري اين جشننامه راهنماييها و كمكهاي شاياني كردند. بايسته است پيش از چيدن دامن سخن از اساتيد ارجمندي كه پيش از چاپ اين مجموعه رخت از جهان بربستند يعني زندهيادان دكتر حسن احمدي گيوي، دكتر عزيزالله جويني، دكتر مهدي مؤيدزاده و دكتر محمدابراهيم باستاني پاريزي يادي كند و بر روان آنان آفريني بخواند؛ اي كاش كه داس اجل را با آنان مداراي بيشتري ميبود.»
عناوين برخي از مقالات اين كتاب به شرح زير است:
شگفتي آفرينيها در زندگي اساطيري زردشت (ژاله آموزگار)، بهار بيخزان و شعر جاويدان (حسن احمدي گيوي) كوهها با هماند و تنهايند (شادروان محمدابراهيم باستاني پاريزي)، هويت ملي ايرانيان در اعصار اسلامي (ناصر تكميل همايون)، يادي از ملكالشعراي بهار (پروفسور فضلالله رضا) و غيره.
در بخش يادداشتها هم نوشتههايي از عبدالله انوار، كريم فيضي، مظاهر مصفا، روحالله عابدي و غيره به چاپ رسيده است.
در بخش چهارم كتاب هم گزيدهاي از تصاوير استاد اديب برومند به چاپ رسيده است. بخش پنجم كتاب به مطالبي به زبان انگليسي اختصاص دارد.
اين كتاب در ۸۲۴ صفحه با بهاي ۵۵۰۰۰ تومان از سوي شركت سهامي انتشار به بازار نشر عرضه شده است.