skip to Main Content
  • شعر
آزاده

تا ما به راه عاشقى از سر گذشته ايم
از نُه رواق چرخ، فراتر گذشته ايم
روزى كه ياد مى شود از سرگذشت ها
ماييم كز براى تو، از سر گذشته ايم
ماييم در قلمروِ آزادگى امير
كز مال و جاه و منزلت و فر گذشته ايم
ما را به گنج خانة خسرو مبر ز راه
كآزاده ايم و از سر و افسر گذشته ايم
زآن رو شديم زيور ديهيم روزگار
كاندر زمانه از زر و زيور گذشته ايم
چون ذرّه در هواى تو اى مهر جانفروز
شادى كنان ز گنبد اخضر گذشته ايم
رو حلقه كوب بر در دولت سراى دوست
چون ما كه بهره ياب، از اين درگذشته ايم
ايمان و عشق جوى كه در راه مشكلات
ما عاشقان ز سدّ سكندر گذشته ايم
 قدرِ گذشت در ره آزادگى « اديب »
روزى شود پديد كه ما درگذشته ايم