اي فرحانگيزترين بوم و بر
در نظر مردم صاحبنظر
آينهافروز نشاط و اميد
چهرهگشايندة پيک نويد
جاي نياکان فروزندهبخت
بر زبر چرخ برين برده رخت
داده به ما تربيت و برگ و ساز
کرده ز ما رفع، فراوان نياز
اي وطن، اي خاک تو مشکينه بوي
جلوهگه منزلت و آبروي
شيفتهام بر تو و آثار تو
آن همه آثار گرانبار تو
مخزن فرهنگ تو پر گوهر است
هر گهرش گنج گهرپرور است
علم و هنر را تو کهن بستري
در همه اقطار، ادبگستري
دامن فرهنگ تو گسترده است
بس هنريمرد که پرورده است
گسترهاش بوده ز چين تا به روم
از ادب و حکمت و ديگر علوم
در همه جا نام بزرگان تو
زبده اديبان سخندان تو،
نام حکيمان و مِهين عارفان
نغمهسرايان گشاده زبان،
در دل خاصان شده خاطرنشين
جلوهگه تهنيت و آفرين
دفتر هر يک به کتبخانههاست
نادره گنجينة دردانههاست
سعدي و فردوسي از آن تواند
حافظ و جامي ز جهان تواند
بوعلي و بوالفرج و بوسعيد
لوکري و خواجه رشيد و عميد
رازي و خوارزمي و عينالقضات
خواجهنصير آن همه گه ذي حيات
صائب و خيام و نظامي همه
شهره به زيبنده کلامي همه
صابر و بيروني و فارابيات
زين همه رخشنده جهانتابيات
آن کت از او دولت سلطاني است
مولوي و افضل و خاقاني است
شايد اگر ياد سنايي کنم
از سخنش رازگشايي کنم
باد به عطار و سنايي درود!
کز دمشان دل به فراغت غنود
چون سخن از شمس دمي سر کنم
شايد اگر ناز بر اختر کنم
يافت صفاهان ز هنرها جمال
داد جمالش به فضيلت کمال
طالب و مختاري و ابنيمين
خالق بس شعر شکوهآفرين
چون سخن از شيخ شهاب آورم
حکمت او زيب کتاب آورم
اي وطن، اي کشور مينوطراز
اي شده آرامگة اهل راز
يکسره از نام بزرگان تو
پر شده اوراق زرافشان تو
گر بنگارم، قلمم يار نيست
کان همه را دفتر آمار نيست
مفتخرم از تو و فرهنگ تو
از تو و تاريخ گرانسنگ تو
هر چه کند جلوه در آيينهات
شرح دهد شوکت ديرينهات
فرض بود بر همه ايرانيان
پاس وطن،پاس مشاهير آن
شايد اگر در ره او جان دهند
جان به سرافرازي ايران دهند
codex19x