روزنامه اطلاعات: يكشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۲ ـ ۲۴ شوال ۱۴۳۴ـ يك سپتامبر ۲۰۱۳ـ شماره ۲۵۶۷۹
در بزرگداشت حضرت امام جعفرصادق(ع)
چيست در ايام، بهترينه علايق
تا كه بدين عُلقه دل نهند خلايق؟
عُلقة پاكي كه بي عوارض طاري
فكر تو را ره دهد به كُنه حقايق
پرورَدت همچنان درخت برومند
رونق باغ و بهار و زيب حدايق
بستُردت گردها ز لوحة خاطر
گَرد غم روزگار و غفلت سابق
دير زماني چو بِگروي به طريقش
اوست چو جانانهاي چنان كه تو عاشق
اين چه علاقهست و بهر چيست دلاويز؟
بهر متاعي ست بيگزندِ عوايق
اين چه متاعيست بيبديل و همانند
بيخطر از دستبرد رهزن و سارق
چيست متاعي چنين مبارك پيوند؟
اين بوَد آن علمِ با عمل شده لاحق
علمِ متّوج به تاج معرفت حق
علم مقيد به جلب رأفت خالق
علمِ مبرا ز انتساب رُعونت
علم منزه ز كيد و شيدِ منافق
كيست بدين علم در زمانه مسلم
غير جناب امام جعفر صادق؟
پاك و منزه ششم امام تشيع
خواجة دينپروران و بر همه فايق
شاخصي از اهل بيت پاك پيمبر
جِدّ بليغش به سعي جَد متوافق
علم لدّنيش بود و مكتسبش نيز
گسترة فضلش آفتاب مشارق
پير خرد بر درش چو قاري ابجد
عالِم كل در برش چو طفل مُراهِق۱
طورِ معالم منوّر از قبساتش
كوه مَكارم به وزن او متطابق
مسندِ ارشاد، زيب و زيور از او يافت
كرد مسخر جهان به منطق ناطق
پايهاي بنيان نهاد مذهب حق را
كرد ستونهاش آهنين به مواثق۲
فكر متينش نويدِ حل مسائل
رأي رزينش كليد گنج مغالق۳
محضر درسش هماره بود چو كانون
گرم ز انبوه عالمان مناطق
در ره دين هركجا مضيقه عيان گشت
فكرت او بود رهگشاي مضايق
زد ز سر صدق، پشت پا به حكومت
كرد به ارشاد خلق، طيّ طرايق
كار سياست رها به دنيويان كرد
وز پي دين زد قلم به شرح دقايق
مسئله گفت آنكه متكي به خدا بود
مظلمه بُرد آن كه مُنتَسب به دوانق۴
در ره فرهنگِ دين مجاهده پيوست
گشت در اين اشتغال، راتق و فاتق
دعوت بومسلم از براي خلافت
هيچ نپذرفت آن حفيظِ وثايق
بود پريشيده فقه مكتب و آيين
كرد بسامان، سوابقش چو لواحق
تا كه كند رختِ نو به پيكر اسلام
كرد برون ز آستين جبّه، مرافق
روح پيمبر قرين بهجت و شادي است
از هممِ اين چنين نوادة لايق
تا كه شكوفد به باغ، نرگس شهلا،
تا كه برويد به دشت، تازه شقايق،
مذهب او باد در امان ز موانع
ساية او باد بر رئوس و مفارق
گشت رهاورد حج عمره، «اديبا»
اين اثر نغز بهر اهلِ ذوائق۳۰ مهرماه ۱۳۵۷
پينوشتها:
۱. طفل نابالغ ۲. استوار دارندهها ۳. دشواريها
۴. مقصود «منصور دوانقي» خليفه آن زمان است كه دشمن امام بود.
تا كه بدين عُلقه دل نهند خلايق؟
عُلقة پاكي كه بي عوارض طاري
فكر تو را ره دهد به كُنه حقايق
پرورَدت همچنان درخت برومند
رونق باغ و بهار و زيب حدايق
بستُردت گردها ز لوحة خاطر
گَرد غم روزگار و غفلت سابق
دير زماني چو بِگروي به طريقش
اوست چو جانانهاي چنان كه تو عاشق
اين چه علاقهست و بهر چيست دلاويز؟
بهر متاعي ست بيگزندِ عوايق
اين چه متاعيست بيبديل و همانند
بيخطر از دستبرد رهزن و سارق
چيست متاعي چنين مبارك پيوند؟
اين بوَد آن علمِ با عمل شده لاحق
علمِ متّوج به تاج معرفت حق
علم مقيد به جلب رأفت خالق
علمِ مبرا ز انتساب رُعونت
علم منزه ز كيد و شيدِ منافق
كيست بدين علم در زمانه مسلم
غير جناب امام جعفر صادق؟
پاك و منزه ششم امام تشيع
خواجة دينپروران و بر همه فايق
شاخصي از اهل بيت پاك پيمبر
جِدّ بليغش به سعي جَد متوافق
علم لدّنيش بود و مكتسبش نيز
گسترة فضلش آفتاب مشارق
پير خرد بر درش چو قاري ابجد
عالِم كل در برش چو طفل مُراهِق۱
طورِ معالم منوّر از قبساتش
كوه مَكارم به وزن او متطابق
مسندِ ارشاد، زيب و زيور از او يافت
كرد مسخر جهان به منطق ناطق
پايهاي بنيان نهاد مذهب حق را
كرد ستونهاش آهنين به مواثق۲
فكر متينش نويدِ حل مسائل
رأي رزينش كليد گنج مغالق۳
محضر درسش هماره بود چو كانون
گرم ز انبوه عالمان مناطق
در ره دين هركجا مضيقه عيان گشت
فكرت او بود رهگشاي مضايق
زد ز سر صدق، پشت پا به حكومت
كرد به ارشاد خلق، طيّ طرايق
كار سياست رها به دنيويان كرد
وز پي دين زد قلم به شرح دقايق
مسئله گفت آنكه متكي به خدا بود
مظلمه بُرد آن كه مُنتَسب به دوانق۴
در ره فرهنگِ دين مجاهده پيوست
گشت در اين اشتغال، راتق و فاتق
دعوت بومسلم از براي خلافت
هيچ نپذرفت آن حفيظِ وثايق
بود پريشيده فقه مكتب و آيين
كرد بسامان، سوابقش چو لواحق
تا كه كند رختِ نو به پيكر اسلام
كرد برون ز آستين جبّه، مرافق
روح پيمبر قرين بهجت و شادي است
از هممِ اين چنين نوادة لايق
تا كه شكوفد به باغ، نرگس شهلا،
تا كه برويد به دشت، تازه شقايق،
مذهب او باد در امان ز موانع
ساية او باد بر رئوس و مفارق
گشت رهاورد حج عمره، «اديبا»
اين اثر نغز بهر اهلِ ذوائق۳۰ مهرماه ۱۳۵۷
پينوشتها:
۱. طفل نابالغ ۲. استوار دارندهها ۳. دشواريها
۴. مقصود «منصور دوانقي» خليفه آن زمان است كه دشمن امام بود.