سروده اي زيبا از استاد دكتر مظاهر مصفا دربارۀ استاد ادیب برومند
ای برومند ادیبی که به فضل
مایه فخر سپاهانی تو
به نکورویی و خوشخویی و لطف
رشک باغ و گل و ریحانی تو
گوهری از دل دریای عمان
لعلی از کان بدخشانی تو
به فضیلت به مروت به شرف
معنی کامل انسانی تو
دیرگاهیست که از حبّ وطن
به نگهبانیِ ایمانی تو
به وفاداری تا پای هلاک
بر سر وعده و پیمانی تو
هنرآموز هنرمند بلیغ
سخنآرا و سخندانی تو
هم بصیر قلم و اهل قلم
هم شناسای قلم دانی تو
به کرامندی و حریّت نفس
جفت آزادهی یمگانی تو
متشرّع، متعهّد، مسوول
از سر صدق مسلمانی تو
همّت و رادی و آزادی را
هست عمری که ثناخوانی تو
شرف بند کمال همبند
عزّت محبس و زندانی تو
غزل و قول دری را امروز
مرغ خوش نغمهی بستانی تو
مرغ تصویر و گل تذهیبی
قاب آیینه و قرآنی تو
در هنر مردمک چشم کمال
وز کرم چشمه احسانی تو
مردِ اخلاص عمل اهل صلاح
بندهی خالص یزدانی تو
مرد میدانی و در صبر و ثبات
گوی بس بُرده به چوگانی تو
از تو دامان وطن پر گهرست
از چه رو سر به گریبانی تو
نه گزاف است که من میگویم
شاعر ملی ایرانی تو