skip to Main Content

میرزا آقا امامی

محمد مهدی امامی معروف به میرزاآقا از سرآمدان هنر و نقاشی در عصر اخیر است که در چندین رشته از فنون نقاشی استادی گران قدر و زبردست به حساب می آید. وی افزون بر گل و بته سازی و فندق نگاری، مینیاتور ساز بزرگی است که در اواخر عهد قاجار، در صف اول زنده کنندگان این هنر فاخر جای دارد.
از کارهای مهم میرزاآقا استفاده از صنعت«سوخت» در تابلوسازی بوده است. از روزگاران قدیم تا زمان او از این صنعت تنها در جلدسازی بهره برداری می شده است ولی میرزاآقا آن را به شکل تابلوهای سوخت که تلفیقی از چندین هنر ظریف است مورد استفاده قرار داده و درین ابتکار پیشگام بوده است . این استاد هرچند از احیاکنندگان مینیاتور (یعنی سبک صفویه) است که در عصر قاجار به دست فراموشی سپرده شده بود اما در عین حال از شیوه ی ایرانی سازی هم بهره مند بود و گاهی همچون استادان هم زمان خود مینیاتور را با طبیعت سازی پیوند می زده است که البته کاری ست

پس کوچه های غم

مرو، كز رفتنت در شهر جانم فتنه‏ها خيزد
شرار از سنگفرش خاطرم سوى هوا خيزد
مرو، كز رفتنت هر لحظه از پس كوچه‏هاى غم
به گوش من شبانگه بانگ شبگرد بلاخيزد
به كوهستان غم مپسند، كز سنگين دلى‏هايت
صداى هاى‏هاى گريه‏ام از صخره‏ها خيزد
وفا كن اى فروغ دل، كه در مهر آفرينى‏ها
فروغ جان، ز مهر افزايد و مهر از وفا خيزد
مكن با من به جز يارى، كز اين مشرب صفا زايد
مجو با من ستمكارى، كز اين معبر جفا خيزد
به گلگشت وفادارى. بيا با ما صفايى كن
كز اين گلزارِ جان پرور همه لطف و صفا خيزد

هنر تشعير سازي

« تشعير » يك از رشته هاي نقاشي ست كه بيشتر براي زينت بخشيدن به حاشيه ي نقش ها به كار برده مي شود و بر رونق و زيبايي و اعتبار نقاشي مي افزايد. ويژگي اين فن استفاده از قلم نازك است كه در حقيقت موئينه كاري بايد ناميد و بر دو قسم است تشعير « سياه قلم » و تشعير « سياه قلم » و تشعير « طلايي » كه با حلكاري كشيده مي شود و البته تشعير طلايي بر سياه قلم برتري دارد.
حاشيه ي نقش ها را گاهي با گلهاي « ختايي » يا « عباسي » مي آرايند و اين رشته را طلا اندازي مي نامند. گاهي نيز گرداگرد نقش را با « زرنشان » كه از شاخه هاي تذهيب است زيور مي بخشند كه آنرا حاشيه سازي « زرنشان » مي گويند. ولي هيچيك از اين دو فن بر خلاف آنچه برخي تصور مي كنند تشعير سازي نيست . زيرا در تشعير به طور حتم بايد تصوير جانوراني از قبيل اژدها و شير و آهو و گوزن و خرگوش و سيمرخ و پلنگ در حال عادي و يا گرفت و گير ارائه گردد و يا پرندگان زيبا و رنگين در حال پرواز يا نشسته بر روي شاخه هاي درخت ترسيم شود. افزون بر اين گاهي سواراني در حال تير اندازي در برخي از تشعير ها ديده شده است .
صنعت تشعير به طور مستقل يك فن مهم از فنون نقاشي است كه استفاده از آن منحصر به حواشي نقش ها نيست و گاه بر روي متن جلد هاي روغني « لاكي » و سطح قلمدان و قاب آئينه از آن بهره گيري مي شده است و مهارت در خوب ساختنش مستلزم ممارست و تمرين فراوان بوده است .
تا آنجا كه نگارنده آگاهي دارد اضافه كردن تصوير انسان در تشعير از مكتب « هند و ايران » كه بنيانگذارش استادان ايراني از قبيل عبد الصمد و مير سيد علي متخلص به جدايي بوده اند آغاز شده چنانكه در پاره اي از نقاشي هاي « مرقع گلشن » در حاشيه نقوش ، تصوير انسان ( اكثر تك نفره ) دیده شده است .
استاد كم نظير اين فن در دوره صفوي « استاد ميرك » است و در عصر پهلوي ( معاصر ) « ميرزا آقا امامي » و « حسين بهزاد » و « حاج مصور الملكي » و « حسين ختايي » از جمله تشعير سازان بر جسته به شمار مي روند.
مرحوم « ميرزا آقا امامي » ( محمد مهدي ) گاه به جاي تشعير در حاشيه ي مينياتور هاي خود از تصويرها و مجلس آرايي نيز استفاده مي كرده به گونه اي كه مجلس پردازي هاي حاشيه ، از جهت پر كاري بر متن پيشي مي گرفته است .
« حاج مصور الملكي » نيز از جمله تشعير سازان زبر دستي ست كه در حاشيه از صورت انسان ها بسيار بهره مي گرفته و گاهي تصاوير انسان و حيوان را تلفيق مي نموده است .
در حاشيه ي برخي از كتابهاي دوره تيموري و صفوي تصوير جانوران روي صفحات كاغذ فرنگي كه حالت چاپ گونه اي ( با صنعت آن زمان ) داشته نقش بندي شده و استادان ، با تحرير طلايي آنها را جاندار و زيبا جلوه مي داده اند .
البته اين نوع تشعير اهميتش كمتر از نوع اول بوده است . در بعضي از اين گونه كتابها ديده شده است كه اين حاشيه هاي مصور به نقش جانوران يا پرندگان بدون قلم گيري مانده است كه در هر زمان به وسيله استادان بعدي فن قلم گيري زرّين يا سياه قلم مي شده است .
يكي از اقسام تشعير ، نقش هاي ريز و بسيار ظريف و زيبايي ست كه بر صدر مجلس هاي نقاشي دوره تيموري و صفوي در فضاي محدودي كه جاي دورنما « پرسپكتيو» را درين مكتب مي گيرد ترسيم مي شده و بيشتر از تصوير آهو و خرگوش و روباه بهره گيري به عمل مي آمده است ظرافت و دل انگيزي اين نوع تشعير كه اكثر آبي رنگ يا سياه قلم است بسيار چشم نواز مي باشد.

هنر تذهيب

تذهيب يا زرّينه كاري عبارت از زيور بخشيدن به متن الواح و حواشي تصاوير و مكتوباتست. به وسيله آب طلا و خطوط مشكي بدين گونه كه قلم با محلول طلا و خطوط سياه رنگ نقشهايي را در طرحهاي گوناگون گلهاي خطايي و چنگ هاي اسليمي بدون رنگ آميزي به ظهور مي رشاند.
بدين ترتيب وقتي طرح تذهيب كشيده و طلايي شد با قلم مشكي نازك گرداگرد آن تحرير مي شود و اين تحرير يا قلم گيري مانند چارچوبي ست كه آن نقش طلايي را در بر مي گيرد، گاهي اين نقوش طلايي از تحرير بي بهره است و به همين جهت زيبايي و دل انگيزي و اهميتش كمتر است.
تذهيب شاخه هاي گوناگوني دارد مانند « تشعير» ، « زرنشان سازي » و « طلا اندازي » كه هر يك در جاي مناسب خود به كار مي كند مثلاً « زرنشان » در حواشي آثار هنري مثل قلمدان و قاب آئينه و خطوط و نقوش ديگر مورد استفاده قرار مي گيرد كه گاهي تمام يك صفحه يا سطح يك قلمدان را نيز پر مي كند.
طلا اندازي نيز كه عبارت از ترسيم گلهاي « خطايي » يا « شاه عباسي » ست با قلم زر در فواصل معين و در حاشيه ي نقش ها و تصوير ها يا خطوط خوش به جاي تشعير استعمال مي شود.
تشعير هم از رشته هاي تذهيب است كه به عوض گل و بته سازي ، صورت جانوارن را در حال عادي يا گرفت و گير در حاشيه ي تصوير يا خطوط نشان مي دهد مانند درگيري سيمرغ با جانوران ديگر يا پريدن شير بر روي آهو و گوزن به منظور شكار و نيز گاهي تصوير انسان را در حاشيه نقش ها ارائه مي نمايد.
تذهيب هر گاه با رنگ هاي گوناگون از قبيل شنگرف و لاجورد و زنگار و سفيدات ، رنگ آميزي شود « ترصيع » ناميده مي شود و چون بيشتر اوقات تذهيب به شكل مرصّع پديد آمده است هر نوع تذهيب مرصّع به عنوان تذهيب شناخته مي گردد و غرض از « تذهيب » همان « تذهيب مرصّع » مي باشد. تذهيب به انواع گوناگون جلوه نمايي مي كند از قبيل « دم خروسي » ، « گل ريسه اي » ، « گنبدي » ، « دندان موشي » ، « لچك، ترنجي » و غيره .
يك نوع تذهيب مخصوص هم به نام تذهيب شانه اي وجود دارد كه با يكي قلم شانه مانند ، با طلا بر روي كاغذ ابري كشيده مي شود و مبتكر آن « ابوطالب مدرّس » از هنرمندان و عالمان دوره قاجار است .

محمد باقر سميرمي

« محمد باقر سميرمي » از مردم سميرم است كه پدرش از گماشتگان « مسعود ميرزا ظل السلطان » حاكم اصفهان بود و در آغاز جواني استعداد شگفت انگيزش در نقاشي ، توجه شاه زاده را جلب كرده و او را مورد تشويق قرار داده است. بنا بر آنچه معاصران وي نقل كرده اند و راقم از مرحوم استاد « ختايي » شنيده ام ، استعداد سرشارش در نقش آفريني از نخست چنان چشم گير بوده كه محسود استادان خود مي شده و در تعليم وي چندان دلبستگي و پي گيري نشان نمي داده اند. به اين جهت نقش بند جوان ، مناظر طبيعي اصفهان و سميرم را به منزله ي استاد خود گرفته است و در كنار طبيعت به آفرينش نقوش زيبا و دل آويز پرداخته تا به تدريج در طبيعت سازي و چهره آرايي از سر آمدان هنر در اواخر عهد قاجار گرديده است. علاقه مندي سميرمي به تماشاي باغ و صحرا و كوه و دشت تا آن حد بوده كه با وجود اشتغال به نقاشي و كسب علم ، از كشاورزي و باغ داري نيز كه شغل پدريش بوده ، دست بر نداشته و گاهي شخصاً مباشر اين كار مي شده است.
« سميرمي » در تابلوسازي از مناظر طبيعت و شبيه رجال عصر ، پيشرفت فوق العاده كرده و در هنر قلمدان نيز داراي سبك مشخص و دلپذيري بوده است كه همواره مطبوع طبع صاحبان ذوق و هنر شناسان قرار گرفته و بهايي در سطح بالا داشته است . اين استاد چنان كه مشهور است در كار قلمدان آرايي از رنگ روغن استفاده مي كرده و شگفت آور است كه با اين ترتيب آن قدر لطيف و ظريف صورت پردازي و منظره سازي مي نموده است كه با آب رنگ هم ، اين چنين لطافت و ظرافتي مشكل به ظهور مي رسد.
شگرد سميرمي در سطح رويين قلمدان ، ترسيم يك يا چند صورت از مردان يا زنان است و در قاب بندي بالا و پايين قلمدان ، نشاندن طوطي بر شاخه ي درخت شكسته و در سطوح جانبي ، منظره چرا گاه و ني زار و بيشه و تصوير گاو و گوسفند و آهو و گوزن و شير است. از ويژگي هاي كار سميرمي تجسم بخشيدن به نگاه زنده و نافذ در چهره اشخاص و توجه به زيبايي و برازندگي پوشش آنان است. ترسيم افق خيال انگيز در هنگام غروب آفتاب نيز از جمله موارد هنر نمايي اين استاد مي باشد.
« سميرمي » از طبع شعر متوسطي نيز برخوردار بوده و در شعر « صدقي » تخلص مي كرده است.