skip to Main Content
  • شعر

قصيده زير در آذرماه ۱۳۲۹ سروده شد و در چند
روزنامه منتشر گرديد و از شِعار (ملى كردن صنعت
نفت در سراسر ايران) كه در گردهم آئى‏هاى بزرگ
عنوان مى‏شد، پشتيبانى كرد.

از گريبان خطر گرنه سر آريم برون

كى ز درياى فضيلت گهر آريم برون؟

شايد ار سلسله مانند بجوشيم بهم

تا سر از حلقه فتح و ظفر آريم برون!

شايد ار زيور سعى و عمل آريم به كف

تا سر از مجلس اهل هنر آريم برون

ماهمان شير دلانيم كه در روز مصاف

به شجاعت جگر شير نر آريم برون

كانِ نفت است مهين گنج تمّول ما را

خويشتن بايد از و سيم وزر آريم برون

ور كسى چشم طمع دوخت بر آن زّرِ سياه[۱]

بايد از حلقه چشمش بصر آريم برون

تا به كى ذلت و نادارى و نكبت بارى؟

بيخ اين جمله به زرّين تبر آريم برون

شركت نفت جنوبست چو خارِ سر راه

بعد از اين ريشه آن خيره سر آريم برون

تيشه در كف همه خيزيم و پىِ حفظ حقوق

ريشه شركت از اين بوم و بر آريم برون

بايد اندر ره “ملى شدن صنعت نفت”

گوهر جاه، ز كانِ خطر[۲] آريم برون

بايد از دست خود آريم برون گوهر و لعل

گر چه آغشته به خون جگر آريم برون

گيرد ارسخت بما دشمن خودسر، به حصار[۳]

بايد از صبرو تحمل سپر آريم برون

شيرِ مام وطن اى دوست به ما باد حرام

گرنه از دشمن ايران پدر آريم برون

تا ز صد لشكر بدخواه بر آريم دمار

تيغ وحدت همه با يك‏دگر آريم برون

دل ماكوره گرمى است كه سوزد همه را

گر ازين كوره سوزان شرر آريم برون

با يكى جنبش مردانه به اميّد نجات

كشور از قبضه خوف و خطر آريم برون

گر (اديبانه) به دامان فنون آويزيم

از گريبان هنر، مشك‏تر آريم برون


[۱]. زرِّ سياه = نفت.

[۲]. خطر = بزرگى.

[۳]. حصار= در اين بيت مقصود محاصره اقتصادى است.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.