skip to Main Content
  • شعر
دریغ از صلح

دريغ و درد كه گيتی دچارِ خون جگری‏ست

چرا كه صلحِ جهان پايكوب خيره‏ سری ‏ست

دريغ و درد كه اهريمنِ تباهی و جنگ

نشان‏ دهنده سيمای قهر و كينه‏ وری‏ ست

كنون كه صلح‏ پرستان شدند جنگ آرای

دگر اميد به صلحِ جهان ز بی‏ خبری‏ست

به پيشِ تيرِ بلا جان آدمی سپر است

كنون كه دوره امن از جهانِ ما سپری‏ ست

بُود «حقوقِ بشر» پايمال قدرت‏ها

كنون كه منحرف از حق طبيعت بشری ‏ست

اسير حيله ‏گری‏ها و دسته ‏بندی‏ها ست

حقوقِ مردمِ خاور كه بيش و كم هدری‏ ست[۱]

به خاوران ز شر و شور، فتنه‏ ها برپاست

كه جمله زير سرِ رهبرانِ باختری ‏ست

ز جنگ و حادثه در خاور ميانه و دور

چه شعله ‏ها كه فروزان ز آتشِ شرری‏ ست

نگر كه در همه خاو رزمين حديثِ نبرد

درشت جمله به هر روزنامه خبری‏ ست

كنون كه جنگ بود راه حل مشكل‏ها

زمانِ رجعتِ انسان به دوره حجری ‏ست

شده است مسخره منشورِ[۲] اتّحاد ملل

تو گويی آن كه ز طغرای[۳] اعتبار بری ‏ست

چه انتظار از آن كشتزار صلح و صفا

كه سخت شُهره به بی‏ حاصلی و بی‏ ثمری‏ ست

چه اعتماد بر آن بارگاه امن و امان

كه پنج قائمه ‏اش[۴] براساس خودنگری‏ ست

به مجمعی كه بود رأی اقويا قاطع

نظر به قطعِ ستم داشتن، زبی‏ بصری‏ ست

كه قطعنامه[۵] «شورای امنيت» در نقش

همان فسانه رمّال و نقش جنّ و پری‏ ست

ز پشتوانی زور آوران بُود امروز

كه خُرد[۶] مملكتی را هوای باد سری‏ ست

ز پشت گرمی قدرت ‏نمای باختر است[۷]

گر او به رغمِ[۸] عرب گرمتازِ فتنه ‏گری‏ ست

به هيچ منطق و برهان فرو نيارد سر

كه حكمِ زور فراتر ز حكمت نظری ‏ست

به گاهِ حق نگری مبتلای ضعفِ بصر

به گاهِ حق شنوی مبتلای دردِ كری ‏ست

غرور در سرش انگيخت اين خيال تبه

كه دور، دورِ تجاوز به شيوه تَتَری ‏ست[۹]

وليك غافل از آن كز قضای دور سپهر

زوالِ دولت باطل مشيّت قَدَری‏ ست

فضيلتِ بشری چيست، جز محبتِ نوع

كه اين درندگی از جنسِ خوی جانوری‏ ست

ز نای صلح به گيتی فكنده باد آواز

كه جان فزا چو نسيم ملايم سحری ‏ست

بود هر آينه انديشناكِ صلح جهان

«اديب»، كاينه‏افروز[۱۰] شعر نغزِ دری است

[۱]. هدرى: دست خوش هدر و اتلاف.

[۲]. منظور «منشور ملل متحد» است.

[۳]. طغرا: توشيحِ فرمان.

[۴]. پنج قائمه: اشاره به حق و توى پنج كشور بزرگ جهان است كه عبارت‏اند از: چين، آمريكا، شوروى،
فرانسه و انگليس. قايمه به معنى ستون است.

[۵]. قطع‏نامه شوراى امنيّت: مقصود قطع‏نامه شماره ۲۴۲ است كه پنج ماه بعد از جنگ ۶ روزه اعراب و
اسرائيل در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ از طرف شوراى امنّيت صادر شد و هم چنين قطع نامه سال ۱۹۷۱ هنگام وقوع جنگ بين هند و پاكستان كه اجرا نشد.

[۶]. خرد مملكت: مقصود كشور اسرائيل است كه از اجراى قطع‏نامه شوراى امنيت سرباز زد.

[۷]. قدرت نماى باختر: مقصود آمريكاست.

[۸]. به رغم: برخلاف ميل.

[۹]. تترى: تاتارى، مغولى.

[۱۰]. آينه افروز: صيقل زن.