skip to Main Content
  • شعر
پیری و جوانی

جوانى گفت با پيرى نكوراى

 كه ما را پرده از رازى برافكن

بگو چيزى ز اوصاف جوانى

 هم از پيرى و گاه كاهش تن

جوابش‏ گفت‏ كاندر عالم اى‏ دوست

 بناى عمر، ما را هست مسكن

ستون كاخ آبادش تويى تو

 محدّب سقف ويرانش منم من!