skip to Main Content

گشاده روى و نگارين لباس و رعنايى
لطيف گونه چو نقش ظريف ديبايى

چو بوى گل، همه عشق آفرين به هر كويى
چو طبع مى همه آشوبگر به هر جايى

تو ماه انجمن آراى مجلس افروزى
تو شمع انجمن افروز مجلس آرايى

چو نقش دلكش مينا به گِرد زرّين جام
ظريف و نغز و نوازنده چشم و زيبايى

به سان سرخ گلِ نوشكفته در دَم صبح
ميان توده گل هاى حسن، پيدايى

گهى به گونه رنگين كمان فروردين
گهى به جلوه ی  سيمينه موج دريايى

من آشنا به غم نى زنان صحراگرد
تو دلنواز، چو خرّم نسيم صحرايى

 اديب را تويى آرام بخش جان امروز 
مگر اميد نشاط آفرين فردايى

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.