skip to Main Content
  • شعر

چيست اين شيوه ننگين گروگان‏ گيری؟

كه بود كينه‏ وری را عملی تزويری

در خور لعنت حقّ‏اند گروهی كه به عُنف

دست يازند به چونين عمل تحذيری[۱]

كه روا داشت كه گيرند كسی را به گرو؟

غافل از توطئه در غايت بی‏ تقصيری

كه روا ديد كه بی‏ جرم شود حال كسی

بتر از حالت مجرم كه بود زنجيری؟

كه روا داشت كه نالان و پريشان گردد

خاندانی همه زين فاجعه تكديری[۲]

بشريّت به فغان است از اين كرده چنان

كدر صحائف نبود مَلعنتش تحريری

خفّت و نكبت و نامردی و بی‏ وجدانی

در چنين كار، مجسّم بود و تصويری

در شگفتم ز كسانی كه از اين‏گونه گناه

نهراسند ز آه و اسف شب‏گيری

آدمی را نكند مرد خداترس شكار

كاين بود ددمنشی در روش نخجيری

آدمی خوی، چه سان پای نهد در ره ديو؟

رسمِ روبه نبوَد در خورشأن شيری

به گناه دگران بی‏ گنهی را در بند

نتوان داشت كه هرگز نبود تعزيری

نيست مردانه بدين‏گونه تَنازّع با خصم

جنگِ مردانه بود تن به تن و شمشيری

نزند مرد خردوَر به چنان كاری دست

كه به ناپاكی اخلاق بود تعبيری

نفرت خلق از اين ددمنشی‏های پليد

هست عكس ‏العمل پستی و بی‏ تدبيری

نكند مردم حق جوی به كاری آهنگ

كه به هر مذهب و هر كيش بود تكفيری

بی‏گمان آه جگرسوز سحرگاهی را

برنتابد ستم انديش به غافلگيری

[۱]. تحذيرى: در خور منع كردن و بازداشتن.

[۲]. تكديرى: آزار دهنده.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.