همزبانى ها
با مَنَت خوش ياد باد آن همزبانى ها كه بود
آن نشستن گرد هم، و آن نغمه خوانى ها كه بود
در ميان تلخكامى ها كه گه مى داد دست
ياد بادا با مَنَت شيرين زبانى ها كه بود
گر چه عشق ما جوان مانده ست و ما سر زنده ايم
ياد باد آن زندگى ها و آن جوانى ها كه بود
نوشمان باد اين مىِ ته مانده در ساغر كه هست
يادمان باد، آن نشاط و كامرانى ها كه بود
در ميان محفل گرم حريفان ياد باد
از نگاه ما به هم، اخگر پرانى ها كه بود
سالها در عاشقى، همراز و همدستان شديم
اى خوش آن همرازى و همداستانى ها كه بود
در كنار جويباران، با اديبت ياد باد
بر سر از بيد معلّق، سايبانى ها كه بود