skip to Main Content

پس از پايان دوره‏ى محكوميت دكتر مصدق و رهايى
يافتن وى از زندان لشكر دو زرهى اين قطعه در
مرداد ماه ۱۳۳۵ سروده شد.

 

 

روسياهى

 

 

«مصدق» ترا آن كه فرمود بند

بر او تا به محشر تباهى بماند

ترا آن چه بيداد بر سر برفت

در اقطار خواهى نخواهى بماند

ز حبس تو بسيار نفرين و ذم

كه بر دادگاه سپاهى بماند

بسا ننگ تاريخ فرساى از آن

بر اورنگ و ديهيم شاهى بماند

تو از بند رستى و در روزگار

ز تو ذكر ملت پناهى بماند

زمستان گذشت وز بهر ذغال

همان زشتى و روسياهى بماند

 

 

 

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.