skip to Main Content
قله البرز

 
وه چه زيباست قلّه البرز
در برِ ديدگان بدين غايت
روى يك تپّه نشاط ‏انگيز
جلوه‏ گر بينم اين بهين آيت

*

برف پوشيده قسمتى از كوه
چون پرندينه پوششى سيمين
با شكوهى فسانه‏ گون خفته
كوه در جامه خوابِ زيب آيين

*

سايه افكنده قلّه بر اطراف
تنه كوه گشته رنگ به رنگ
پاره‏ اى سير و پاره ‏اى روشن
همچو نقشى زند به دل‏ ها چنگ

*

برف در لابه ‏لاى دندانه
كوه را داده منظرى بشكوه
سايه روشن به نقش زيبايش
زيورى با شكوه داده به كوه

*

آسمان آبى و در آن بينم
ابرها را به سان پنبه سپيد
همچو بحر معلقى كه در آن
گشته، قوها به هر كرانه پديد

*

وه چه زيباست ابرهاى سپيد
زير اين آسمان نيلى فام
بر سرِ كوهسار برف آگين
مى‏ روند ابرها به ناز و خرام

*

كوه با آسمان آبى رنگ
گرم راز و نياز و عشوه‏ گريست
گويد اين لحظه ‏ها غنيمت دان
كه جهان من و تو هم‏ سپريست

***

متلاشى شوم زمانى من
جمع بسيارى از كُراتِ تو نيز
جز يكى را تو پايدار مدان
زين حقيقت مجوى راه گريز

تهران ـ خردادماه ۱۳۷۳ پارك طالقانى

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.