skip to Main Content
  • شعر
قومیتهای ایرانی

یافت ایران نسق از وحدت قومیّت چند
تُرکمان و عرب و ترک و لر و کرد و بلوچ
روزگاری نه کم از چند هزار است به سال
کاین همه بوده و یا کرده بدین ناحیه کوچ

***

باری اینان همه در طول زمان یافته رشد
از بسی نعمت این کشور و این آب و هواش
جمله ایرانی و همخوان و هماهنگ همند
در نگهداری این بوم و بَر و برگ و نواش

***

جمله در پاس نگهبانی ایران عزیز
همره و همقدم و همدل و کوشنده به جان
در نگهداریش از حملۀ بیگانه خصم
همه همدست و هم آواز به هر عصر و زمان

***

سالها برده به سر در غم و شادی با هم
گاه صلح و گه جنگ و به عروسی و عزا
نگُسلانیده ز هم رشتۀ پیوند و خلوص
همه هم دوش و هم اندیشه پی رفع بلا

***

کشمکش ها شده با تیرۀ تاتار و مغول
جنگ ها آمده پیش از پیِ طرد اعراب
از سکندر چه ستمها به وطن رفته و آه
کز بسی فتنه شد این کشور دیرینه خراب

***

باری اقوام ستمدیدۀ ایرانی را
هیچ گون دشمنی و کینه نباشد با هم
همه با وحدت و هم پشتی هم ، فاجعه را
بگذرانیده ز سر مانده به یک جا همدم

***

همه اقوام وطن شاکلۀ ملّتِ ماست
که جز این ملّتِ دیگر نشناسیم اینجا
گر یکی زین همه اقوام جدا داند خویش
به غلط دستخوش دشمن پست است و دَغا(۱)

***

هر که گوید منم از ملّتِ دیلم یا کُرد
سخنش را نبود در برِ کس هیچ اثر
ژاژخایی نبود در خور اقبالِ کسان
خاصّه کاین گفته بود ضد تواریخ و سِیَر

***

برتری نیست ز اقوام دگر قومی را
همه همپایه و همقدر و عزیزند و شریف
همه در مذهب و آئین به حقیقت آزاد
لهجه هاشان چو زبانها همه شیرین و لطیف

————
۱- دغا: بد اندیش، نیرنگ باز ، پست فطرت

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.