skip to Main Content

بيا که بي تو دلم شادمان نخواهد ماند
ز گرمتازي غم، در امان نخواهد ماند
زمانه اهل وفا نيست اي وديعۀ ناز
تو باش اهل وفا، کاين زمان نخواهد ماند
به کامراني اگر دسترس بود درياب
که در زمانه کسي کامران نخواهد ماند
به باغ عشق و محبت هزار دستان باش
که در جهان به ازين داستان نخواهد ماند
مده به ظاهر ياران ِ بي حقيقت دل
که زّر ِ ناسره بي امتحان نخواهد ماند
چه سود باشد از اندوه رفتگان خوردن
که بازمانده هم از رفتگان نخواهد ماند
ازآن پرنده که در بوستان فکند آواز
نشاط جوي، که اين بوستان نخواهد ماند
درين بهار، زمي چهره ارغواني کن
که تا بهاردگر ارغوان نخواهد ماند
به جز يکي که بود مظهر جمال ازل
يکي جميل ِ دگر، جاودان نخواهد ماند
به شعر نغز، بِدَم روح شوروحال،«اديب»
که به ز شعرنکو، در جهان نخواهد ماند

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.