skip to Main Content
وعده های طلایی

دیدی که وعده های تو یکسر فسانه بود

چون جلوه ی سراب ، فریبش نشانه بود

آن لحظه ها که همرهِ صد اشتیاق رفت

در انتظار خاتمه ی این فسانه بود

دیدی که پای بند نبودی به عهد خویش

عهدی که سست پایه چو عهد زمانه بود

چون شاخه گر هزار زبان داشتم ز برگ

آخر در آتشم گله با صد زبانه بود

چندم به وعده های طلایی فریفتی؟

آخر پر از جواهرِ اشکم خزانه بود

کردی خراب خانه ی پر خاطرات دل

بیچاره دل که عشق تو را آشیانه بود

بشکستی از نهال دلم شاخسار عشق

کان شاخه ی امید سراسر جوانه بود

با لحن سرد، خانه ی دل را وداع کرد

عشقی که ناز پرور این گرمخانه بود

حاشا که سر کشد ز دلم شعله های شوق

کاین تند بادِ جورِ تو اش تازیانه بود

گفتی به عشق من غزلی آتشین بساز

بازم چه حاصل از غزل عاشقانه بود؟

آن ناله های زار که بر شد ز نای دل

در دفتر ادیب چه دلکش ترانه بود

بهمن ۱۳۷۰

 

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.