skip to Main Content
  • شعر

خوشا با دوست پيوستن، پس از چندى بريدن ها
بساط آشتى را خوش به طرف جوى، چيدن ها
به فروردين كه فرش سبز پوشانده ست صحرا را
خوشا با گل عذارى در چمنزاران چميدن ها
به گوش گل، نسيم آن دم كه لالايى همى خواند
خوشا با لاله رويى در گلستان آرميدن ها
چو مرغان غزل خوان، مست بوى سرخ گل گشتن
به بال شوق، هر دم سوى گلشن ها، پريدن ها
چه نيكو لذتى دارد، خداوندا مقدّر كن
پس از چندى دويدن ها، به منظورى رسيدن ها
گريبان چاكِ عشقم، وصلتى جو با من اى مه رو
خدا را، چون پسندى دامن صبرم دريدن ها؟
تو و در محفلت ساقى شراب ناب پيمودن
من و در ساغرم خون دل از مژگان چكيدن ها
من ار مرغ حرم باشم، تو آهوى دمن باشى
من و رام تو گشتن ها، تو و از من رميدن ها
« اديب » از رنج مهجورى غمين و ناتوان آمد « اديب »
چه سازد پيكر رنجور و بار غم كشيدن ها؟

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.