عده اي كه پيرامون عارف بودند عبارت بودند از: «نايب اسدالله» نيزن كه در اين كار كمنظير بود و «شكرالله خان» كه در نواختن تار مهارت داشت و «شاطر حاجي» آوازهخوان معروف كه برادر «گلشن ايرانپور» مدير روزنامه «اختر مسعود» بود و نيز «سارنگ» كه اينان با ساز و آواز و تمرين ترانههاي تازة عارف، او را سرخوش ميساختند.
يكي از اعيان سرشناس اصفهان يك الاغ بندري كه در آن عصر جزو مركبهاي اعياني و جهت سواري بسيار مناسب بود به نوان پيشكش براي عارف ميآورد كه نميپذيرد و سرانجام با وساطت محمدكريمخان قبول ميكند. ولي در طويلة او جاي ميدهد و در واقع به وي ميبخشد و يكي دو بار از سواري آن لذت ميبرد.
عارف پس از چند ماه اقامت در گز بعد از كودتاي اسفند ۱۲۹۹ به تهران برميگردد و نامهاي از تهران به محمدكريمخان مينويسد حاكي از تشكر و در ضمن چند بيت هم بر سبيل تفنن چاشني آن ميكند كه سه بيتش اين است:
اي كريمي كه در قلمرو گز
شتر و ماديان و خر داري
نوكري چون «اياز» بدتركيب
«علي» بدتر از قمر داري
خر من در جوار رحمت توست
هيچ از حال او خبر داري؟
پدرم كه اهل تعريف از كسي نبود از مرحوم عارف و شخصيت احترامبرانگيزش تمجيد مينمود و مجلس حالش را دوست داشتني و آوازش را پرجاذبه و متين و طنينانداز وصف ميكرد. نقل ميكرد كه چون عارف به هيچ روي نميخواست خواننده تلقي شود و از اين عنوان بدش ميآمد هيچ كس جرأت نداشت از وي خواهش كند كه بخواند. هرگاه حالش مقتضي بود زمزمهاي ميكرد و كمكم آوازش بلند ميشد كه بسي دلپذير مينمود. او مردي بود داراي وجهة ملي، محبوب و محترم و در هر جا كه بود همه بيش از ديگران به او احترام مي كردند. افسران ژاندارم و رئيس ژاندارمري اصفهان كه افرادي آزاديخواه و مهينپرست به حساب ميآمدند براي عارف هر جا ميديدندش به اصطلاح نظامي جبهه ميبستند و مردم برايش كف ميزدند. اين همه احترام وي به جهت وطنخواهي و آزادمنشي و استغناي طبع و بياعتنايياش به مقامات و مناصب بود. وي در آهنگسازي و ترانهپردازي در عصر خود نظير نداشت معلوماتش در ادبيات كافي نبود و جز برخي از غزلهايش كه بيحال نيست و از لحاظ جنبة سياسي تازگي دارد، شعر استادانه و مهمي از او باقي نمانده است. اما آهنگهايش بياندازه دلنشين و ترانههايش با داشتن جوهرة ميهنپرستي بازگوكننده سرگذشت قرون و اعصار ملتي است كه فراز و نشيبهاي بسياري را پشت سر گذاشته است. تأثير اين ترانههاي خوش آهنگ چنان فراگير بود كه در اندك مدتي همه جا انتشار مييافت و خرد و كلان و عارف و عامي از بر كرده ميخواندند. ترانههاي مذكور در نهضت مشروطيت بسيار مؤثر بود و بايد عارف را از رهبران پيشگام مشروطيت به شمار آورد. با اين حال از لحاظ زندگي شخصي انتقاداتي به عارف وارد است و نقطه ضعفهايي از قبيل تندخويي و بدبيني و خودخواهي و زودرنجي و اعتيادهاي زيان بخش داشته كه جزء كاستيهايي است كه كم و بيش در بسياري از افراد هست و جنبة فردي دارد…