اين طالبان كيَند كز ابليس مُلهمند
طلاّبِ قتل و غارت و عمّالِ ماتمند
بد قدّ و بدقواره و بد ريش و بد لباس
بد خواه و بد گرای و به هر بد، مقدمند
از مردمی مجرّد و از آدمی نَفور
ناكسترين سُلاله اولاد آدمند
در طبع و خو چو عقربِ جَرّاره مرگزای
از خوی بدكشنده تر از مار اَرقَمند[۱]
از بطن جور زاده و از پشت انزجار
با گرگِ گلّه خوار و سگِ هار توأمند
در بيشه های جانور آباد كرده رشد
اين غولها كه بی دم وشاخ اند و با همند
سنگين دل از تحجّر و كمسنگ در خرد
فی الجمله رو سياهتر از ابن ملجمند
در يادِ اهل بينش و انصاف، بیگمان
چون يادِ شِمر و ذكر سَنان در محرمند
پرورده حمايت عمّال خارجی
برانهدام كشور افغان مصمّمند
در دست اجنبی شده آلات فاعله
در التزام مقصد بيگانه ملزمند
نوروز را به ديده تحقير بنگرند
چون دشمنانِ گلشن و بارانِ نمنمند
معيار زشتكاری و مصداق گمرهی
الحق كه بابِ شعله نار جهنمند
سرمنشأ فروش و پراكندن مواد[۲] آنگونه از مواد كه با زهر مُنضمند
بر بانوان، خشونتشان بینهايت است
زنها اسيرشان همه تا واپسين دمند
گويند شير بيشه دينيم و ای دريغ
شيرند، ليك بیدُم و يالاند و اشكمند
اسلام را وسيله كشتار كرده اند
اين جانيان كه آفت ايمان محكمند
بيگانه اند با سخن نغزِ پارسی
كز فهم و ذوق و عاطفه در حالتِ رَمند
در مكتب تعدّی اشرار خوانده درس
با اين جواز، دشمن تاجيك و ديلمند
باشد روا كه ملّت افغان كند قيام
نابودشان كند كه بلای مُسلّمند
شايسته حكومت افغان نيند «اديب»
اينان كه ننگ ملّت و آيين و پرچمند
بزرگترين منبع درآمدشان است.