skip to Main Content
  • شعر

ما نه بر تن پرنيانی پيرهن پوشيده‏ ايم

 جوشن غيرت به پيكار وطن پوشيده ‏ايم

جان نهاده بر كف و شمشير بسته برميان

 تن به آهن چون يلان تيغزن پوشيده ‏ايم

نيست ما را منظری خُرّم‏تر از آوردگاه[۱]

 تا نظر از عيش و نوش انجمن پوشيده ‏ايم

مرگ را هر لحظه با آغوش باز آماده ‏ايم

تا به جای پيرهن خونين كفن پوشيده ‏ايم

ما همان مردان پولادين كه در روئينه دژ[۲]

رخت نصرت بر تن  روئينه تن پوشيده ‏ايم

تن به بار ننگ ندهيم از جوانمردی

كه مارخت جانبازی ز دوران كهن پوشيده ‏ايم

چون بود ناموس كشور نوگل باغ اميد

اين گل از ديدار گلچين چمن پوشيده‏ ايم

حفظ ناموس وطن را رو نتابيم از خطر

زان‏كه ما چشم از حيات خويشتن پوشيده‏ ايم

كی ز تهديد عدو ميدان تهی سازيم ما؟

كز جوانمردی سلاح  تَهْمتن  پوشيده‏ ايم

ما ز  ملی كردن نفت  اندر اقطار وطن

دشمنان را جامه رنج و محن پوشيده‏ ايم

شادباش ای ملّت ايران كه در پيكار  نفت 

 با شعار فتح، اين بيتُ الحَزَن پوشيده‏ ايم

تا بپا سازيم جشنی خرّم آئين با سرور

 جامه شور و شهامت مرد و زن پوشيده‏ ايم

نوبهار مُلك را باك از خزان نبود كه ما

 ز آفت باد خزان، سرو و سمن پوشيده‏ ايم

تا به تن ما راست رخت پايداری در نبرد

 بر تن از حسرت عدو را پيرهن پوشيده‏ ايم

كانِ نفت ماست ما را معدن سرشار زر

 كز رقيبان‏اش به ديوارِ چُدَن پوشيده‏ ايم

نفت ميراثی‏ست ما را مانده از پيشين زمان

 كآن ز چشم آزمند اهرمن پوشيده‏ ايم

در نگارين بوستان  وحدت ملی  «اديب»

 چهر گل از ديده زاغ و زغن پوشيده‏ ايم

اين‏ قصيدت‏ را جواب‏ شعر سرمد [۳]دادن ‏كه گفت

 «مانه پيراهن پی تشريف تن پوشيده‏ ايم»

[۱]. آوردگاه: ميدان جنگ.

[۲]. رويينه دژ: قلعه‏اى در توران زمين كه ارجاسب، خواهران «اسفنديار» «دختران گشتاسب» را در آن‏جا
زندانى كرده بود و اسفنديار در جنگى كه با ارجاسب پادشاه توران كرد رويينه دژ را به تصرف آورد و خواهران را نجات بخشيد.

[۳]. «صادق سرمد» از دوستان ادبى و همكاران قضايى من در شغل وكالت دادگسترى بود كه در شعر ادب
پايه‏اى بلند و مقامى ارجمند داشت و در اشعارش مطلب و فكر اجتماعى و سياسى به وفور ديده مى‏شد و مرد مبارزات عقيدتى بود. دريغ كه در روش‏هاى سياسى گزينش خوب نداشت چنان كه دار و دسته‏اش به گرايش‏هاى ارتجاعى و هوادارى از انگليس‏ها معروف و متهم بودند و در آن هنگام به پايمردى «سيّد ضياء» به سمت مشاور حقوقى دربار و وكيل آستان قدس رضوى منصوب شد و در شمار وابستگان دربار در آمده، در آيين‏ها و تشريفات شاهانه به خواندن مديحه و شعرهاى مربوط به رسوم شاهنشاهى پرداخت و از منزلت ادبى خود بسى كاست.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.