هرآن كو به گيتى كم آزارتر
ز آزار زورآوران زارتر
به چشم بدان گر نكو بنگرى
نكوكارتر آن كه بدكارتر
مشو رام يكسر كه تازند پيش
سمندِ تكاور، چو رهوارتر
به شادى ز اندوه خاطر بكاه
كه غم چون فزون تر، جگرخوارتر
به چنگال كيفر، چو خواهد خداى
گرفتارتر، آن كه عيّارتر
هرآن كو به حق بيش تر ناسپاس
به لطف و كرم ناسزاوارتر
مَخَر شهره كالا كه با هرج و مرج
متاع دغل، گرمْ بازارتر
چه باك از شكستت كه شاخ شجر
شكسته تر آن گه كه پربارتر
در اين خاكدان مرد فَيّاض كيش
ز خاك ارچه پرفيض تر، خوارتر
« اديبا » ز گفتار و كردار نغز
ستوده تر آن كو بهنجارتر
تيرماه ۱۳۳۷