skip to Main Content

هرچند روش من در شعرسرايی، كناره‏ گيری از ستايش و آفرين‏ گويی درباره شخصيت‏های مهم، خاصّه در زمان حيات آنان است و از اين بابت بسيار بخيل به شمار می‏روم، در اين مجموعه از چند شخصيت بارز كه چالش‏گری و نبرد آنان با استعمار، مايه نجات ملّت و رهايی كشورشان از بند اسارت بيگانگان گرديد، ياد شده و پس از
مرگ در ماتم‏گزاری آنان بزرگداشتی به سزا صورت گرفته است.

اين آفرين‏ گويی و تحسين از مردانی كه در رهگذار تاريخ كشور خود مظهر تحوّل و تغيير گرديده ‏اند از اين نظر است كه به عقيده من، هر چند ضرورت‏های تاريخی و آمادگی‏های زمانی و آگاهی‏های قومی، راه‏گشای سير ملّت‏ها به سوی تكامل و يا دگرگون گشتن آنان از وضعی به وضعی ديگر است، تأثير انكارناپذيری را كه شخصيت‏های بزرگ در رهبری‏ های عوامل و تشخيص مقتضيات و شكل دادن تحوّلات به طرزی سودمند و رضايت‏ بخش دارا هستند، هرگز نمی‏توان ناديده گرفت و از آن به خوبی ياد نكرد؛ چنان كه عكس آن نيز رافع مسئوليت آنان نيست و اگر خودكامگی و غرض‏ ورزی و خيانتی از مدعيان رهبری به ظهور رسد هرگز درخور اغماض نخواهد بود.

علاوه بر اين، ستايش و گرامی‏داشت مردان بزرگی كه به خاطر خدمت‏گزاری و جان فدايی در ميان افراد ملّت خود محبوبيت يافته ‏اند، در واقع ستايش آن ملّت است و يادی كه از آنان می‏شود يادی است به عنوان نمونه بارز از فرد فرد آن قوم، و وسيله‏ ای كه ديگران را به پيروی و دنباله ‏گيری روش ستوده آنان برمی‏ انگيزد.

در ضمن ناگفته نماند كه تحسين از رهبران يادشده در اين دفتر، بيشتر ناظر به قيام آنان بر ضد استعمار است، و در اين فصل مشترك فكری و عقيدتی است كه احساسات تمجيدآميز سراينده به سوی آنان برانگيخته شده است و لاغير.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.