درگذشت دكتر محمد مصدق
صبح روز پانزدهم اسفند ماه ۱۳۴۵ هنگامى كه باماشين سوارى از اصفهان عازم تهران بودم، خبر اندوهبار در گذشت دكتر محمد مصدق را در چهاردهم اسفند شنيدم در طى راه اين ترجيعبند را در سوگ آن شادروان سرودم.
در تهران نسخه هاى اين شعر تكثير شد و در جمع علاقمندان انتشار يافت.
درگذشت دكتر محمد مصدق
رهبر نهضت ملى ايران
برفت آن كس كه سالار وطن بود
وطن را زُبده سالارى كهن بود
برفت آن كس كه در دلهاى مشتاق
گرامى همچو روح اندر بدن بود
برفت آن كس كه در اقليم خاور
پس از «گاندى» بريطانى شكن بود
برفت آن كس كه بهر پاس ميهن
مر او را پيرهن بر تن كفن بود
دريغا كز چمنزار وطن رفت!
كسى كو باغبان اين چمن بود
صدارت را براى مملكت خواست
وكالت را اساس انجمن بود
بناليد اى وطنخواهان بناليد!
رخ از ماتم به خاك و خون بماليد
دريغا كاين چنين مرد از جهان رفت
مهين سالار ملت از ميان رفت
دريغا كآن مهين دستور اعظم
به دستور اجل زين خاكدان رفت